برای بیان اهمیّت شیر مادر و این که هیچ شیری به برکت و خوبی شیر خود مادر، آن هم از راه مکیدن نوک پستان مادر توسط نوزاد، نیست، به یکی از روایات بسیار در این باره که در اکثر کتب فقهی و روایی آمده اند – استشهاد می کنیم. روشن است که عمل فقهی بر حسب فتوای مجتهد مورد تقلید متفاوت است.
»محمد بن مسلم قال: سَمِعتُ أَبَا جَعفَرَ علیه السلام یَقُولُ: اَلحَامِلُ المُقَرِّبُ وَ المُرضِعُ القَلِیلَة اللِّبَنِ لا حَرَجَ عَلَیهِمَا أَن تَفطِرَا فِی شَهرِ رَمِضَانَ لِأَنَّهُمَا لا تُطِیقَانِ الصَّومَ وَ عَلَیهِمَا أَن یَتَصَدِّقَ کُلُّ وَاحِدٍ مِنهُمَا فِی کُلِّ یَومٍ یُفطِرُ فِیهِ بِمُدٍّ مِن طَعَامٍ وَ عَلَیهِمَا قَضَاءُ کُلِّ یَومٍ اَفطَرَتَا فِیهِ تَقضِیَانِهِ بَعدُ؛
محمد بن مسلم گفته است: شنیدم امام باقر علیه السلام می فرماید: زن حامله که آبستنی اش نزدیک وضع حملش می باشد و زن شیردهی که کم شیر است می توانند روزه ی ماه مبارک را افطار نمایند، زیرا آن دو نمی توانند روزه باشند و باید برای هر روز مقدار یک مدّ- تقریباً سه ربع کیلوگرم –
خوراکی صدقه بدهند و بعداً باید قضای آن روزه ها را به جا آورند«(1)
زنی شیرده، شرفیاب محضر خاتم المرسلین صلی الله علیه و آله و سلم شد و عرض کرد: این ماه مبارک رمضان و روزه اش بر من واجب است و می ترسم در اثر روزه شیرم کم و قطع شود و جان نوزاد به خطر بیفتد. حضرت فرمود: افطار کن و بعداً هر گاه که توانستی روزه بگیرد. (2)
در روایات آمده است که مرد حق ندارد بدون دلیل و به عنوان جلوگیری و بدون رضایت همسرش اسپرماتوزوئید و منی خود را خارج از رحم زنش بریزد، ولی یعقوب جعفری می گوید: شنیدم که امیرمؤمنان علیه السلام فرمود: این کار در چند مورد اشکالی ندارد از جمله در مورد زنی که نوزادش را شیر ندهد. متن روایت این است:
»عن یعقوب الجعفری قال: سَمِعَت أَبَا الحَسَنِ علیه السلام یَقُولُ: لا بَأَسَ بِالعَزلِ فِی سِتَّةِ وُجُوهٍ… المَرأَةُ الَّتِی لا تُرضِعُ وَلَدَهَا وَ…» (3)
نقل این روایات به این دلیل است که زنان و مردان با ایمان به اهمیّت شیر مادر در صحت و سلامتی و سعادت دو دنیای فرزندان خود پی برده و اطفال را از روزی ای که خالق مهربان برایشان منظور فرموده
است محروم ننمایند.
مضمون روایت فوق این است که اگر مادری به عللی به نوزداش شیر ندهد بهتر است که سبب تولد نوزادی نشود، با وجودی که پیامبر خاتم مهربان صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «تَنَاکَحُوا تَنَاسَلُوا تَکَّثَّرُوا إِنِّی أُبَاهِی بِکُمُ الأُمَمِ یَومَ القِیَامَةِ وَ لَو بِالسِّقطِ؛ (4) ازدواج کنید و نسل پیدا کنید و زیاد شوید، به درستی که روز قیامت به زیادی پیرانم افتخار می نمایم، حتی به جنینی که در رحم مادرش سقط شده باشد.«
به این روایت نیز بنگرید:
»قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم: تَزَّوَّجُوا الرِّزقَ فَإِنَّ فِیهِنَّ البَرَکَةَ؛ (5) ازدواج کنید که نتیجه اش روزی فراوان است به درستی که در ازدواج با زنان خیر و برکت است«. برخی از مفسران نیز بعضی از جلوگیری های بی مورد را مشمول این آیه می دانند: «وَ إِذَا المَوؤُودَةُ سُئِلَت بِأَیِّ ذَنبٍ قُتِلَت؛» (6) پرسند چون از آن دخترک زنده به گور، به کدامین گناه کشته شده است؟!» (7)
مووضع شیر مادر چنان مهم است که مردمان به آن سوگند یاد می کنند و موضوع سوگند به شیر مادر را در کتب معتبر ذکر کرده اند. (8) اهمیت شیر مادر از نظر اسلام به درجه ای است که اگر زن آبستنی، عمل خلاف عفتی انجام دهد، جریمه و حدّ الهی را که متضمن عفت عمومی مسلمانان است تا هنگام وضع حمل واتمام شیر دادن به نوزاد به تأخیر می اندازند.
»عن عمار الساباطی قال: سَأَلتُ أَبَا عَبدِاللهِ عَن مُحَصِّنَةٍ زَنَت وَ هِیَ حُبلی قَالَ: تَقِرُّ حَتَّی تُضَعَ مَا فِی بَطنِهَا وَ تَرضِعُ وَلَدَهَا ثُمَّ تَرجَمٌ؛ (9)
عمار ساباطی می گوید: از امام صادق علیه السلام از اجرای حدّ و جریمه ی زنای زن شوهردار آبستن پرسیدم. فرمودند: حدّ اجرا نمی شود تا نوزاد در رحم را وضع حمل نماید و مدت شیرش را به پایان رساند و آن گاه سنگسار می شود.«
مولای شیعیان در خطبه ی آتشین خود می فرماید: «وَ اللهِ ابنُ أَبِیطَالِبٍ آنَسُ بِالمَوتِ مِنَ الطِّفلِ بِثَدیِ أُمِّهِ؛ (10) به خدا سوگند، پسر ابوطالب علاقه اش به مرگ بیشتر از علاقه ی طفل شیرخوار است به شیر پستان
مادرش.«
سیدالشهدا، امام حسین علیه السلام نیز در دعای عرفه می فرماید: «وَ حَفِظتَنِیِ فِی المَهدِ طِفلاً صَبِیَّاً وَ رَزَقتَنِی مِنَ الغَذَاءِ لَبنَاً مَرِیّاً؛ (11) و نگهداری ام فرمودی در گهواره که نوزادی [ناتوان واز مگس رنجه] بودم و روزی ام فرمودی از خوراکی ها شیر پستان مادرم را که گوارا بود«. و در همان دعا جای دیگر می فرماید: «وَ مَا انتَسَجَ عَلی ذلِکَ أَیَّامَ رَضَاعِی؛ (12) و آن چه بر بدنم روییده از دوران شیر خوردن.«
1) کافی، ج4، ص 117، روایت 1.
2) بحار الانوار ج 96 ص 326، روایت 23، باب 42.
3) همان، ج 104ص 61،روایت 3،باب 40.
4) همان، ج 103، ص 220،روایت 24، باب 1.
5) من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 387، حدیث 4361، باب 2.
6) تکویر81، آیات 8 و 9.
7) تفسیر پرتوی از قرآن، ج3، ص177.
8) نهج البالغه با شرح ابن ابی الحدید، ج 12، ص 3، باب 223 بیان.
9) التهذیب ج 10، ص4، روایت 182، باب 4.
10) شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 1، ص 213.
11) دعای روز عرفه.
12) همان.