آزاداندیشی و روشن بینی، در پرتو تقوا و عقل سلیم از حجاب های ظلمانی گناهان و صفات ناپسند به دست می آید؛ بر این اساس زنی که اسیر لاقیدی یا بدحجابی می شود و با بی اعتنایی یا دهن کجی به پروردگار خویش و دستور حجاب و پوشش، ارزش های وجودی خود را در جاذبه های ظاهری خلاصه نموده و از آن حقیقت روحی و استعدادها و ارزش های انسانی خود غافل می شود و پرده های هوی و هوس جلوی دیدگان حق بین و آینده نگر او را گرفته و مانع آزاد اندیشی او می گردد، معیارهایش در انتخاب همسر معمولاً مادی و ظاهری است و نسبت به ملاک های اصیل و ارزشی غافل بوده و یا
توجه لازم و کافی به آنها ندارد، لذا در گزینش و انتخاب عاشق راستین، به عنوان شریک زندگی خود به خطا رفته و در نتیجه در زندگی شکست می خورد.
افزون بر این، چنین زنانی از شخصیت فکری و اخلاقی سالم و معتدل برخوردار نیستند، تا عاشق و دلداده ی واقعی داشته باشند، اینان یا از نظر عقل و اندیشه در باره ی حجاب و پوشش اسلامی فکر و عقیده ی نادرستی دارند و فریب شبهات و تبلیغات زهرآگین بر ضد حجاب اسلامی را خورده اند؛ به گونه ای که به دستور خدا جل جلاله و پیامبر او (صلی الله علیه و آله و سلم) و امامان (علیهم السلام) و سیره ی الگویی و سخنان اخلاقی حضرت زهرا علیها السلام در زمینه ی عفاف و حجاب اعتنا نمی کنند، که معمولاً دختران جوان مسلمان ما از این گروه می باشند و یا به لحاظ روحی و اخلاقی شخصیت بیمار و ناسالمی دارند و اموری هم چون پوشش اسلامی را با مزاج روحی خویش سازگار نمی یابند.
همان گونه که اگر کسی به بیماری سوءهاضمه یا مرض دیگر مبتلا شده باشد، چه بسا میل به غذا- اگر چه بهترین خواراک باشد- نداشته و یا از آن متنفر و گریزان می گردد، کسانی که روحشان نیز با گناهان و صفات ناشایست مکدر شده است، شخصیت معنوی و باطنی آنها بیمار و مسموم گشته، در نتیجه مزاج ملکوتی شان از پذیرش دستورهای الهی- که در حقیقت غذا و خوراک جان آدمی است- باز می ماند؛ از این رو هر فردی به اندازه پاکی روح و روان، از غذاها و مائده های آسمانی و معنوی و لذایذ حاصل از آنها بهره مند می گردد و به میزان آلودگی های روحی و باطنی از آن نعمت های روان پرور محروم گشته و به دردها و آلام روحی و روانی گرفتار می شود. چنان که حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند:
بالصحهِ تستکمِل اللذه؛ با صحت و عافیت، لذت انسان کامل می شود. (1)
این صحت، اعم از سلامتی جسمی و روحی است؛ سلامتی بدن، لذت کامل جسمی را به دنبال دارد و صحت روح، لذت کامل روحی و معنوی را. مردی که در غیرت ضعیف و سست است و از خودنمایی همسر یا دختر خود نه تنها ناراحت نیست، بلکه
مباهات هم می کند، دچار بیماری روحی و فکری است، هر چند در بعد جسمی سالم باشد.
بر این اساس چنین زن هایی از به دست آوردن عاشق واقعی، به عنوان همسر دلسوز و وفادار محرومند، چرا که عاشق راستین کسی است که عشق او بر پایه ی زیبایی باطنی زن، به ویژه حیا، عفت، وقار و پوشش اسلامی و دینی باشد، هر چند زیبایی ظاهر هم مورد توجه قرار بگیرد؛ همان گونه که در اسلام نیز به آن توجه شده است.
جوان با ایمان و عفیف به دنبال دختری می گردد که به لحاظ روحی و اخلاقی هم سنخ باشد؛ یعنی دختری با تقوا و عفیف. حتی کسانی که در ایمان و عفاف ضعیف بوده و از جاده مستقیم به بیراهه رفته اند، براساس فطرت الهی و الهام درونی خویش از امور منافی عفت و حیا متنفرند و خواستار ازادواج با دختران پاکدامن و با حیا و عفت می باشند. ویل دورانت- مورخ و فیلسوف غرب- می گوید:
زنان بی شرم و حیا، جز در موارد زودگذر، برای مردان جذاب نیستند. مردان جوان به دنبال چشمان پر از حیا می باشند و بدون آن که بدانند حس می کنند که این خودداری ظریفانه- عفت و حیاـ از یک لطف و رقت عالی خبر می دهد. (2)
خانم اوریزان مارون هم می گوید:
مرد فطرتاً طالب دختری است که مانند بنفشه محبوب و سلیم الطبع و در عین سادگی و عفاف، دارای کمال، لطف و دلبری باشد؛ زنی که دارای صفات و ملکات فاضله بوده و نام «زن» شایسته ی اوست، هر جا و به هر حالت که باشد مورد تقدیس و احترام مرد واقع می شود. (3)
1) غررالحکم، ج1، ص292.
2) لذات فلسفه، ص168.
3) زن در عصر جدید، ص152.