جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

از جهت محیط خانوادگى

زمان مطالعه: 5 دقیقه

یکى دیگر از عوامل اساسى شکل دهنده‏ى شخصیت کودکان، محیط است؛ محیط شامل خانواده، مدرسه و جامعه مى‏شود.

محیط سالم، به دور از سخنان ناپسند و کردار زشت، به ویژه اعمال منافى عفت در رشد شخصیت روحى و اخلاقى فرزندان اهمیت فراوان دارد و محیط ناسالم نیز در تزلزل و سقوط شخصیت آنان بسیار مؤثر است، لذا محیط فرزندان از نوزادى تا جوانى باید کاملا از اعمال زشت و دور از اخلاق، پاک باشد.

نقش محیط خانواده در سلامت روانى و بهداشت حیات جنسى فرزندان چشم‏گیرتر از سایر محیطهاست؛ رعایت موازین اخلاقى و اسلامى والدین در برابر آنها به ویژه رابطه ویژه زناشویى در درجه اول و کیفیت روابط آنان با فرزندان در مرحله بعدى از اهمیت به سزایى برخوردار مى‏باشد تا آن جایى که پاى سعادت و شقاوت فرزندان در میان است، زیرا شخصیت فکرى و اخلاقى افراد در خانواده پایه ریزى مى‏شود.

گرچه استعداد عقلانى نوزاد هنوز شکوفا نگشته و کارهاى خوب و بد، معانى کلمات و امثال این امور را تشخیص نمى‏دهند، اما از طریق حواس، مغز و اعصاب و روان لطیف او اثرهایى را مى‏پذیرد و به ویژه صداهایى را که مى‏شنود و مناظرى را که مى‏بیند در روان ناخودآگاه او ثبت و ضبط مى‏شود و در شخصیت و رفتار آینده او تأثیر مى‏گذارد، لذا

پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله) فرمودند:

در گوش راست نوزاد اذان و در گوش چپ او اقامه گفته شود (1)

چنان که در زمینه ارتباط خاص زناشویى حضرت امام صادق علیه‏السلام مى‏فرمایند:

لا یجامع الرجل امرأته و لا جاریته و فى البیت صبى فان ذلک یورث الزنا؛ مرد نباید هنگامى که کودکى در اتاق باشد با همسر یا کنیزش مجامعت کند، زیرا این عمل باعث مى‏شود که طفل به بى‏عفتى و زنا کشیده شود (2)

کودک به تدریج با آن چه در محیط و اطراف او مى‏گذرد، از طریق حواس ظاهرى آشنا شده و تحت تأثیر آنها قرار مى‏گیرد؛ حس الگو گیرى کودک و انعطاف پذیرى عمیق او در برابر تأثیرات اخلاقى و رفتارى والدین و علاقه‏ى فطرى او به دانستن، زمینه را براى آگاهى و کسب صفات اخلاقى از والدین فراهم مى‏سازد و بناى اصلى شاکله وجودى او را پایه ریزى مى‏کند.

بنابراین در محیطى که مهر و محبت، شرافت و عدالت، عفت و غیرت، طهارت و صداقت و سایر صفات انسانى باشد کودکان و فرزندان درس انسانیت و آزادگى مى‏آموزند و در محیطى که رابطه‏ى والدین با فرزندان بر اساس محبت معقول و احترام به شخصیت آنان باشد، احساس شرافت و بزرگوارى کرده و زمینه براى پذیرش و رشد اخلاق نیکو در آنها فراهم مى‏شود. اساسا شخصیت سالم و معتدل فرزندان در فضاى آکنده از مهر و محبت و دیانت و معنویت شکوفا گشته و رشد مى‏کند.

کودکان با چشمان معصوم، منظره‏هاى زیباى احترام متقابل و رفتارهاى محبت آمیز والدین و ارزش‏هاى الهى و فضایل انسانى و عبادت‏هاى دل‏نشین آنان را مشاهده مى‏کنند و الفاظ خوب و نام مقدس خداوند و پیامبر (صلى الله علیه و آله) و امامان معصوم علیه‏السلام و… و آهنگ دل رباى تلاوت قرآن و صداهاى موافق با فطرت را مى‏شنوند، بر اساس غریزه الگو پذیرى و تقلید – که از نیرومندترین غرایز انسانى، بالاخص در کودکان و نوجوانان

است- تحت تأثیر آنها قرار گرفته و از آنان سرمشق مى‏گیرند و پایه‏هاى شخصیت اخلاقى و معنوى آنها به صورت شایسته‏اى شکل مى‏گیرد و فطریاتشان شکوفا مى گردد.

اما اگر محیط کودکان، ناهنجار و ناآرام و ارتباط پدر و مادر ناسالم و خشونت آمیز بود و نغمه‏هاى شیطانى، موسیقى حرام، مناظر سوء و منافى عفت در آن وجود داشت، شخصیت آنها آسیب دیده و حیات اخلاقى، معنوى و جنسى‏شان در معرض خطر قرار مى‏گیرد و زمینه‏ى تحقق شخصیت بیمار در آنان فراهم مى‏گردد. بدیهى است که بیدارى غریزه‏ى جنسى به دون بیدارى و شکوفایى فطرت، نتیجه‏اى جز انحراف نخواهد داشت، چون فطرت کنترل و تعدیل کننده‏ى غرایز است.

در مورد فرزندان نوجوان و جوان نیز از این قبیل است؛ محیط خانواده باید از صلح، صفا و محبت برخوردار باشد و به بوى خوش فضایل اخلاقى و معنوى معطر باشد و از عوامل تحریک کننده‏ى غریزه‏ى جنسى- که سن نوجوانى و جوانى دوران رشد این غریزه و آمادگى براى شعله‏ور شدن آتش شهوت و در نتیجه انحراف است- کاملا مبرا و پاک باشد، تا آنان به آداب انسانى و اسلامى روى آورده و در مسیر صلاح و سعادت حرکت نمایند.

عدم پوشش لازم والدین- به ویژه مادر- در برابر فرزندان و بلکه تمام اعضاى خانواده در حضور یک دیگر، مخصوصا خواهر در برابر برادر، مزاح و رابطه عاشقانه پدر و مادر در برابر آنها، استفاده از وسایل سمعى و بصرى مخرب شخصیت، حضور در مجالس مختلط زن و مرد، بى‏پروایى در حریم عفاف و هر عمل و گفتارى که در بیدارى و تحریک غریزه‏ى جنسى مؤثر است و اسلام عزیز نسبت به آن هشدار داده، باعث مى‏شود فرزندان در معرض انحرافات جنسى، به ویژه خود ارضایى قرار گرفته و از راه رستگارى و خوش بختى و آینده‏ى درخشان بازمانند، که از نتایج و پى‏آمدهاى وخیم و خطرناک آن رفتارهاى ناپسند آنان نسبت به والدین خویش است.

لذا علت اصلى بسیارى از انحرافات جوانان و نوجوانان، ناشى از چنین خانواده‏هاى آسیب‏زا است که در اثر بى‏مبالاتى و بى‏احتیاطى، جگر گوشه‏اى خود را به لجن‏زار فساد و انحرافات انداخته‏اند.

بنابراین کیفیت ارتباط والدین با یک دیگر و با فرزندان در اخلاق و کردار حال و آینده‏ى آنها نقش مهمى دارد و این گونه ارتباطات، اولین گام در مسیر حسن یا سوء تربیت آنها مى‏باشد. از این رو در اسلام مربى و کسى که درصدد اصلاح دیگران است، باید اول خود را اصلاح کند تا در تربیت و ارشاد دیگران موفق شود، در غیر این صورت، نصایح و سخنان او مؤثر واقع نبوده، بلکه اثر سوء در افراد خواهد داشت. بر همین اساس تربیت و هدایت عملى در اسلام مقدم بر هدایت و تربیت زبانى بوده و بر آن تأکید شده است؛ چنان که امام صادق علیه‏السلام مى‏فرمایند:

کونوا دعاة للناس بغیر ألسنتکم؛ مردم را با غیر زبانهایتان- یعنى با اعمال نیک خود- دعوت ]به سوى خداوند متعال] کنید (3)

جاذبه‏اى که اعمال نیکو و خلق و خوى زیبا دارد، به مراتب بیشتر از موعظه‏ها و جاذبه‏هاى گفتارى بوده بلکه قابل مقایسه با آن نیست.

نتیجه‏ى سخن آن که زنان و مردانى که نسبت به بهداشت حیات جنسى و سلامت روانى افراد اجتماع مخصوصا جوانان و نوجوانان بى‏توجه و یا کم توجه‏اند، یقینا در محیط خانه نسبت به امورى که ذکر شد توجه چندانى ندارند.

امکان ندارد زنانى که در حضور معبود خویش شرم نمى‏کنند و در برابر نامحرمان و مجالس عمومى با آرایش و نمایش بعضى از اندام‏هاى تحریک آمیز، مثل موها و گردن و سینه و لباس‏هاى زننده و نامناسب حاضر مى‏شوند و بدین وسیله خواسته‏ى غیر معقول نفسانى خود را بر فرمان خالق خویش مقدم مى‏دارند؛ در برابر فرزندان یا برادران خود- که محرم او هستند- پوشیده و غیر محرک و بدون آرایش جلب توجه کننده حاضر شوند.

آیا مردان و زنانى که مصالح اجتماع و انسانیت افراد را فداى هوس‏ها و آزادى‏هاى لجام گسیخته مى‏کنند و طعم شیرین و گواراى حقیقت زندگى را از فرزندان جامعه سلب مى‏کنند، مى‏توانند محیط خانه را از تحریکات جنسى و رفتارهاى شهوت آفرین خود پاک کرده و خانه و فرزندان خویش را با عطر محبت و سجایاى اخلاقى و نور عبادت و راز و نیاز با جمال بى‏نهایت و مبدأ زیبایى‏ها معطر و روشن سازند؟

در حالى که بندگان واقعى خداوند و ارتباط با مبدأ زیبایى‏ها، منشأ همه‏ى زیبایى‏هاى اخلاقى و رفتارى و در نتیجه محبت و عشق راستین در خانواده است و بنده‏ى هوس و شهوات بودن سرچشمه همه زشتى‏هاى رفتارى و اخلاقى و اختلافات خانوادگى است؛ به همین جهت پیامبر اسلام (صلى الله علیه و آله) فرمودند:

کلما أزداد العبد ایمانا أزداد للنساء؛ هر چه ایمان بنده‏ى خدا زیادتر شود محبت او به زنان بیشتر مى‏شود (4)

کسى که با خود و جان محبوب خویش رابطه منطقى و عاطفى نداشته و موازین و قوانین روح ملکوتى خویش را زیر پا مى‏گذارد، امکان ندارد بتواند روابط معقول و محبت آمیز با همسر و فرزندان خویش داشته و به وظایف خویش در مقابل آنها عمل کند. پدران و مادرانى که در برابر حفاظت اخلاقى و معنوى خویش احساس مسؤلیت ندارد، قطعا در برابر حفاظت اخلاقى و معنوى فرزندان، مخصوصا دختران جوان خود که از هدیه‏ها و نعمت‏هاى بسیار ارزش‏مند الهى هستند، نخواهند داشت.

بنابراین فرزندان چنین خانواده‏هایى نه تنها از بیرون خانواده دچار آسیب‏هاى اخلاقى و معنوى مى‏شوند، بلکه از درون هم در معرض آسیب‏ها و خطرات جدى قرار مى‏گیرند و سلامت روانى و انسانیت و تکامل آنان، قربانى بت هوس‏ها و خواسته‏هاى نامشروع نفسانى والدین آنها مى‏شود که دود آن در چشم آنان نیز خواهد رفت.

به راستى اینان که نه به خود و فرزندان خویش رحم مى‏کنند و نه به فرزندان اجتماع، چگونه انتظار دارند که در سختى‏ها و مشکلات بالاخص هنگام سکرات و شداید مرگ و بعد از آن، مورد لطف و رحمت ویژه خداوند متعال قرار بگیرند و از آنها نجات یابند.


1) وسائل الشیعه، ج 5، ص 15.

2) همان، ص 28.

3) اصول کافى، ج 2، ص 105.

4) بحارالانوار، ج 103، ص 228.