بخش مهمى از پایهریزى شخصیت کودکان و فرزندان بستگى به تعلیم و تربیت آنان دارد. عقاید، اخلاق و وظایف، از این طریق به روح تشنه آنها تزریق مىشود و نقش
مهمى در رشد و پرورش استعدادهاى عقلانى و انسانى آنان دارد.
هر عقل سلیمى حکم مىکند که تعلیم و تربیت باید بر اساس ساختار وجودى و هماهنگ با نیازهاى روحى و طبیعى انسان باشد و این منحصر به تعلیم و تربیت اسلامى است که از سوى انسان شناس و روان شناس بىنظیر یعنى خالق و پروردگار انسان تنظیم و تبیین شده است.
در تعلیم و تربیت اسلامى، از مهمترین نیازهاى فرزندان، رشد عقل و اندیشه در سایه شناخت خداوند متعال و آیین پاک او، پرورش فضایل اخلاقى در پرتو آموزش، مراقبت، تهذیب و عمل به دستورهاى حیاتى اسلام است که تأمل در تمایلات والا و گرایش استعدادهاى انسانى به سوى معرفت و کمالات الهى و انسانى گویاى این مدعا است.
قرآن کریم- خطاب به اهل ایمان- دستور به تعلیم و تربیت صحیح خانواده مىدهد و با لحن هشدار آمیزى آنان را به داشتن احساس مسئولیت در برابر همسر و فرزندان خویش امر مىفرماید:
(یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلیکُمْ ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ عَلَیْها مَلائِکَةٌ غِلاظٌ شِدادٌ لا یَعْصُونَ اللَّهَ ما أَمَرَهُمْ وَ یَفْعَلُونَ ما یُؤْمَرُونَ(؛ اى کسانى که ایمان آوردهاید خود و خانواده خویش را از آتشى که هیزم آن انسانها و سنگها مىباشد نگاهدارید؛ آتشى که فرشتگانى بر آن گماشته شده که خشن و سخت گیرند در حالى که هرگز نافرمانى خداوند متعال را نمىکنند و هر دستورى به آنها داده شود عمل مىکنند (1)
از جمله نکات آیه این است که اولا: تعبیر به (یا ایها الذین آمنوا) اشاره به این است که لازمهى ایمان به خداوند متعال و قیامت، عمل کردن به این دستور الهى مىباشد، لذا تنها مؤمنان راستین به آن عمل مىکنند.
ثانیا: تعبیر به «قوا» (نگاه دارید) بیانگر این است که باید روح ملکوتى خود و خانواده
را در برابر عوامل تباهى و گناهان- که باطن آنها آتشى است که در قیامت ظهور و تجسم پیدا مىکنند- حفظ کنند وگرنه بىتوجهى به جنبهى روحانى خویش، همسر و فرزندان و رها کردن آنان به حال خود، باعث آلودگى به زشتىها و گرفتار شدن در آتش جهنم است.
روشن است که نگهدارى خود از آتش به اطاعت کامل از فرمانهاى الهى و دورى از گناهان و شهوات نامشروع مىباشد و نگهدارى و حراست از زن و فرزندان، به ایجاد محیط سالم و آکنده از محبت و معنویت و انسانیت در فضاى خانه و خانواده، تعلیم و تربیت صحیح اسلامى و امر به معروف و نهى از منکر و زدودن عوامل انحرافى و تحریکات جنسى است؛ چنان که دربارهى چگونگى نگهدارى خانواده از پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله) سؤال شده حضرت فرمودند:
آنها را امر مىکنى به آن چه که خداوند متعال امر فرموده و نهى مىکنى از آن چه که نهى کرده است، اگر اطاعت تو را کردند آنها را از آتش حفظ کردهاى و اگر مخالفت تو را کردند وظیفه خود را انجام دادهاى (2)
امر به معروف و نهى از منکر نسبت به همسر و فرزندان باید همراه با آموزش معارف و ارزشهاى اسلامى و دادن آگاهىهاى دینى باشد؛ نه صرف امر و نهى کردن، لذا امیرالمؤمنین علیهالسلام در تفسیر آیه فرمودند:
علموا أنفسکم و أهلیکم الخیر و أدبوهم؛ نیکىها و ارزشها را به خود و خانواده خویش یاد دهید و آنها را- بر محور آن ارزشها- مودب کنید (3)
از آثار و برکات چنین تعلیم و تربیتى این است که تمام اعضاى خانواده- مرد و زن و فرزندان – خداى خویش را به کمالات بىنهایت و صفات عالى مىشناسند، لذا دستورهایش را بر اساس حکمت و علت و فلسفه مىدانند ولو آن حکمتها را نشناسند. او را در همهى زمینهها عادل مىدانند بدون این که ذرهاى ظلم به بندگان خود بکند؛ به
همین جهت قوانینش را که به عنوان دین اسلام مطرح است عادلانه مىشمارند.
آن ذات مقدس را دانا و بینا به کل نظام هستى و انسان مىشناسند لذا حضور در پیشگاه خداى خویش را با همه وجود احساس مىکنند و او را بر اعمال و گفتار و نیات خود حاضر و ناظر مىبینند؛ در نتیجه در پرتو چنین شناخت و مسئولیتى از عمق جان تسلیم دستورهاى الهى خواهند بود.
همان گونه که با یاد مرگ و قیامت و حساب و کتاب در محکمهى عدل الهى خود را موجود آن جهانى مىبینند، که جهت آمادگى روحى و توشه چینى براى سفر آخرت باید خود را مهیا و آماده سازند. در نتیجه در برابر گناهان و آلودگىها و آتش شهوات در دنیا بیمه شده و از مصائب و سختىهاى قبر و قیامت و آتش دوزخ محفوظ مىمانند.
تنها پدران و مادران با ایمان و با تقوا هستند که با برخوردارى از معرفت دینى و اخلاق اسلامى و مهارتهاى تربیتى، در سایهى همنشینى با رشد یافتگان و اندوختن معرفت و تربیت از آنها، مىتوانند آگاهىهاى مهم و حیاتى را به میزان سن و رشد فرزندان، به آنان بیاموزند و با تحلیل دستورهاى اسلامى، آنان را با ارزشهاى راستین آشنا و بر اساس مکارم اخلاقى پرورش دهند و فرزندان صالح و تربیت یافتهاى را تحویل جامعه انسانى بدهند.
مهمترین عامل لغزشها و بزهکارىها و گمراهىهاى فرزندان، نداشتن آگاهىهاى لازم دینى و ضعف ایمان و تقوا است. بهترین راه پیش گیرى از گرایش به ضد ارزشها و شهوات سرکش و تنها راه درمان و هم چنین مبارزه با تهاجم فرهنگى استکبار جهانى، آشنا نمودن آنان با حقایق زندگى و ارزشهاى دینى و انسانى است؛ چنان که در مکتب تربیتى معصومین علیهمالسلام این حقیقت تصریح شده است، حضرت على علیهالسلام مىفرمایند:
علموا صبیانکم ما ینفعهم به لا یغلب علیهم المرجئة برأیها؛ به کودکانتان مطالبى بیاموزید که برایشان سودمند و مفید است تا این که ]گروههاى منحرف مثل] مرجئه با عقیده باطلشان، بر آنان غالب نشوند- و افکار انحرافى خود را بر آنان القا نکنند- (4)
امام صادق علیهالسلام به شیعیان خود سفارش مىکند:
مبادرت کنید به آموزش حدیث و دین نسبت به نوجوانان خود، قبل از آن که مرجئه و گروه منحرف بر شما پیشى بگیرند (5)
این موضوع در عصر ما اهمیت فراوان دارد، چرا که یکى از هدفهاى اصلى استکبار جهانى، فاسد کردن جوانان و نوجوانان و حتى کودکان است که با وسایل مدرن و پیشرفته و روشهاى مختلف و حربههاى شیطانى خویش، امواج کوبنده، فساد و انحرافات را در جامعه ایجاد کرده است.
اما متأسفانه عدهاى از مردان نسبت به زنان خود و والدین در قبال فرزندان خویش احساس مسئولیت نکرده و آنان را به حال خود رها کردهاند و چه بسا بسیارى از خود مردان و والدین در اثر تفکرات باطل و منافى فطرت و شریعت، عامل لغزشها و تباهىهاى همسران و فرزندان خویش مىشوند که امروزه کاملا مشهود است؛ چنان که بىبند و بارى و بدحجابى زنان و دختران- که در جامعهى ما رو به افزایش است و به سمت بىحجابى و کشف کامل حجاب مىرود و بعضى از جوانان و نوجوانان را در منجلاب فساد انداخته است- گویاى این مطلب است.
مردان، پدران و مادرانى که ارتباطشان با معارف دینى و آیین خداوندى ضعیف است و اسلام را منحصر به چند رکعت نماز و روزه و حج خشک و بىروح و امثال آن پنداشتهاند و نه آیین کاملى که براى تمام شئون انسان و زندگى دستورالعمل داده و پاىبندى به آنها ضامن سعادت و خوشبختى انسان در دنیا و آخرت مىشود، در تعلیم و تربیت صحیح اسلامى و پرورش استعدادهاى فطرى و تغذیه روحى خود، همسر و فرزندان کوتاهى و بىتوجهى نموده و بیشتر به جنبهى جسمانى و تأمین نیازهاى مادى و یادگیرى علوم روز توجه مىکنند و در نتیجه خود و خانواده را از کمالات معنوى و اخروى محروم کرده و غالبا به آتش فسادها و آلودگىها گرفتار شده و یا مىشوند.
حتى بسیارى از آنها با دست خویش زمینههاى انحراف و آلودگى به فحشا را براى
فرزندان خود فراهم مىنمایند؛ مثل تهیهى فیلمهاى مستهجن ویدئویى، آنتن ماهواره، امکانات سوء استفاده از اینترنت، شرکت در مجالس لهو و لعب و هم نشینى با اهل هوس که به فرمودهى حضرت على علیهالسلام فراموش خانهى ایمان و محل حضور شیطان است (6)
خانوادههاى خودنما و بدحجاب از مصادیق روشن این گونه خانوادهها مىباشند وگرنه استقلال فکرى خود را در برابر الفاظ شیک و خیالات باطل از دست نداده و ارزشهاى والاى خود را به دست فراموشى نمىسپردند و شخصیت خود یا همسر خویش را در حد کالاى مادى یا عروسک تنزل نمىدادند.
این در حالى است که در فرهنگ وحى پیدایش جسم را به خاک و گل و آب متعفن (7) و آفرینش روح را به خداوند نسبت داده است؛ (8) هم چنان که به هنگام سخن از خوردن و تأمین نیازهاى جسمى و مادى، آدمى را در کنار حیوانات نام برده، (9) اما به هنگام سخن از بلنداى مقام روح رشد یافته، آن را در کنار نام مقدس خود و ملائکه به عظمت یاد مىفرماید (10)
البته یادگیرى علوم اجتماعى، به ویژه علوم مورد نیاز جامعه اسلامى ما خوب و چه بسا واجب است، اما این علوم تنها براى دنیاى انسان و خدمت به مردم و استقلال کشور لازم است، ولى به تنهایى براى آخرت مفید نیست، لذا در هنگام مرگ تمام علوم از یاد انسان مىرود جز معارف الهى در صورتى که بدانها پاىبند بوده و عمل کرده باشد. فراگیرى علوم روز بدون تحصیل معارف توحیدى و حقایق دینى موجب آشنایى با بدنهى عالم و سرگرم شدن به اسباب و وسایل مىگردد و انسان را از حقیقت عالم غافل مىسازد، با این که آدمى با دو بال معرفت و توجه به مبدأ و هدف والاى حیات مىتواند در آسمان حقیقت پرواز کرده و به کمال سعادت در دنیا و آخرت مفتخر گردد.
خدمت به جامعه در پرتو علوم روز نیز در صورتى که براى خداوند و رضاى او باشد بسیار شایسته بوده و از اعمال نیک و صالح محسوب مىشود، ولى روشن است که یادگیرى خالصانه چنین علومى و خدمت خالصانه کردن به مردم فقط در سایه معرفت و دین دارى ممکن مىباشد؛ افرادى که از شخصیت دینى و معنوى والایى برخوردارند، مىتوانند خدمت گذار شایستهاى براى جامعه باشند.
1) تحریم (66) آیه 6.
2) تفسیر نور الثقلین، ج 5، ص 372.
3) الدر المنثور، ج 6، ص 244؛ تفسیر نمونه، ج 24، ص 294، ذیل آیه.
4) بحارالانوار، ج 2، ص 17.
5) محاسن برقى، ص 605.
6) ر. ک: نهجالبلاغه، خطبهى 86.
7) ر. ک: حج (22) آیه 5؛ مؤمنون (23) آیه 12- 14؛ سجده (32) آیه 7- 8؛ حجر)15) آیه 29.
8) ر. ک: حجر (15) آیه 19 و….
9) ر. ک: طه (20) آیه 54؛ عبس (80) آیه 32.
10) ر. ک؛ آل عمران (3) آیه 18.