از آن جا که موضوع حجاب زن و پوشش جسم و اندام تحریک انگیز او و مستور نمودن زینتهاى وى اهمیت بسیارى دارد، خداوند حکیم به دنبال آیه مذکور، چند مرتبه آن را با تعبیرهاى مختلف توصیه مىفرماید و زنان را از هتک حرمت خود با بىحجابى، بدحجابى، خودآرایى و خودنمایى در برابر نامحرمان نهى مىفرماید. در حقیقت این آیه شامل چند دلیل براى وجوب پوشش و حجاب عفیفانه و حرمت نمایاندن بعضى از اندام و مو و زینتهاى محرک زنان مىباشد که در این جا به اختصار بیان مىشوند.
الف) (وَ لا یُبْدینَ زینَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها(؛ زنان نباید جاذبهها و زینتهاى- طبیعى و مصنوعى- خود را آشکار سازند، مگر آن مقدار که طبیعتا ظاهر است، مقصود از زینت در مستثنا منه»زینتهن«به قرینهى مقابله در استثنا «ما ظَهَرَ مِنْها» زینتهاى پنهان است، آن زینتهایى که بر حسب طبیعت و فطرت سالم پنهان مىباشد و زن آنها را مىپوشاند که شامل زینت طبیعى زن- اندام و سر و گردن و سینه و موى او- و زینتهاى مصنوعى تحریک آمیز در صورتى که روى بدن او باشد و لباسهاى زینتى و رنگارنگ مىشود. علاوه بر این که وقتى زینتهاى مصنوعى نباید نمایان شود، محل زینت به طریق اولى باید مستور و پنهان نگه داشته شود بنابراین نهى از آشکار کردن زینت، شدت تأکید قرآن به رعایت عفاف به هدف تربیت و تحقق عفیفان است.
و اما استثناى «الا ما ظهر منها«، جز آن چه طبیعتا آشکار است- و پوشاندن آن براى زن دشوار بوده و غالبا توام با مشکلات و محدودیتهایى در فعالیت زن مىباشد- که بر اساس روایات، گردى صورت و دو دست تا مچ مىباشد؛ در صورتى که از هر نوع زینت و آرایشى که توجه مردان و جوانان را جلب مىکند و موجب مشتعل شدن غریزهى آنان مىشود، خالى باشد (1)
بنابراین مقتضاى نهى در آیه این است که خودنمایى زن و آشکار کردن زینتهاى شهوت آفرین و بعضى از اندام و مو و پوشیدن لباسها و روسرىهاى زینتى و رنگارنگ و پوششهاى بدن نما حرام مىباشد و مخالف فرمان الهى است که مستحق عقوبت و عذاب مىگردد.
ب) (و لیضربن بخمرهن على جیوبهن(؛ زنان باید خمارها و سرپوشهاى خود را بر روى سینه انداخته و حائل قرار دهند. «خمر«جمع خمار به معناى پوششى است که زنان سر و موى خود را با آن مىپوشانند، و «جیوب«جمع جیب به معناى گریبان و سینه است.
آن چه از این کلام به دست مىآید- مضافا بر نقل تواریخ و شأن نزول آیهى مربوط به پرهیز از چشمچرانى و عفت در نگاه (2)- این است که زنان عرب قبل از نزول این آیه، معمولا لباسهایى مىپوشیدند که یقهى پیراهن و گریبانهایشان باز بود؛ به طورى که گردن و کمى از سینهى آنان نمایان مىشد و از طرفى دامنهى پوششهایى را که با آن، سر و موى خود را مىپوشاندند نیز به شانه یا پشت سر مىانداختند؛ به طورى که گوشها و بناگوشها و گوشوارهها آشکار مىشد، لذا آیهى مورد بحث نازل شد که زنان باید پوششهاى سر خود را از دو طرف روى گریبان و سینه خود بیفکنند تا تمام قسمتهاى مذکور – که نمایان شده- پوشیده گردد و به قول ابنعباس، صحابى بزرگ پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله) در تفسیر آیه:
تغطى شعرها و صدرها و ترائبها و سوالفها؛ زنان باید مو و سینه و دور گردن و زیر گلوى خود را بپوشانند (3)
پوششى مىتواند این حکم الهى را جامهى عمل بپوشاند- گذشته از چادر که حجاب برتر است و ان شاء الله تعالى بحث آن خواهد آمد- که حداقل چارقد یا روسرى بلند و ساده یا مقنعه باشد، تا علاوه بر پوشاندن کامل سر و موها، زیر چانه و گوشها و دور گردن و سینه را نیز کلا بپوشاند.
اما روسرىهاى کوتاهى که بعضى از این مواضع را کاملا نمىپوشاند یا آنها در موقع چرخش سر و صورت به سمت راست یا چپ و یا با وزش باد و غیره نمایان مىسازد، نمىتواند پوشش شرعى و حجاب مورد سفارش آفریدگار عالم را محقق سازد؛ ضمن این که معمولا این روسرىها رنگارنگ و زینتى است و از مصداقهاى آشکار کردن زینت در برابر نامحرمان در جامعه بوده و حرام و گناه مىباشد؛ از این رو این گونه پوششها چیزى جز فریب دادن خویشتن و آراستگى بیشتر و سست کردن پایههاى اعتقادى و اخلاقى جوانان و قربانى شدن قوانین اسلام و فساد در جامعه نیست.
بنابراین، این بخش آیه- همانند جملهى قبل- علاوه بر بیان وجوب حجاب، حدود پوشش و حجاب زنان را مشخص مىنماید که تمام اندام و سینه و سر و گردن و موهاى خویش را در برابر مردان نامحرم بپوشانند و از بىحجابى و بدحجابى و خودنمایى در جامعه پرهیز نمایند، تا مبادا عفت و استعدادهاى عالى انسانى خود و افراد جامعه، به ویژه فرزندان، در آتش شهوت ناشى از آن بسوزد و تباه گردد.
ج) (وَ لا یُبْدینَ زینَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ…(؛ زنان نباید جاذبهها و زینتهاى خود را آشکار سازند، جز براى شوهران خود و… که دوازده مورد از محارم نسبى و سببى و غیر اینها را ذکر مىفرماید: در این کلام حکیمانهى الهى، باز هم موضوع حجاب و حرمت خودآرایى و خودنمایى زنان مورد تأکید قرار گرفته که آنان حق ندارد زینتهاى پنهان طبیعى- بدن و سینه و سر و گردن و مو- و مصنوعى خویش را ظاهر کنند، مگر براى این موارد مذکور در صورتى که قصد تهییج شهوت آنان نباشد، جز شوهر یا ترس وقوع آنان در فساد و انحرافات نباشد وگرنه زن باید پوشیدهتر باشد و از آرایشهاى غلیظ و محرک اجتناب نماید، خصوصا در محیط خانواده در برابر فرزند و برادر تا این که کمک
به معصیت و انحراف نشود. نظر کردن آنان نیز به این زنان جایز است در صورتى که بدون قصد لذت باشد و خوف فساد و انحراف براى آنان نباشد. البته مقدارى که محارم- زنان و مردانى که با هم محرمند غیر از زن و شوهر- مىتوانند به بدن یک دیگر نگاه کنند، قدر مسلم آن در میان مراجع عظام، به اندازهاى است که در میان محارم معمول است.
آیهى دیگرى که دربارهى موضوع مورد بحث- عفت در پوشش- وارد شده این آیه شریفه است:
(یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنینَ یُدْنینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ ذلِکَ أَدْنى أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحیماً(؛ اى پیامبر به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو جلبابها- چادرها و مقنعههاى خویش را به خود نزدیک سازند این کار براى این که- به عفاف و حریت- شناخته شوند و مورد تعرض و آزار- هوس بازها- قرار نگیرند، نزدیکتر است و ]اگر تاکنون خطا و کوتاهى از آنان سر زده توبه و استغفار کنند] خداوند همواره آمرزنده و رحیم- رحمت بخش به مؤمنان- است (4)
در شأن نزول این آیه گفته شده که: زنان مسلمان به مسجد مىرفتند و پشت سر پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله نماز مىخواندند، هنگام شب موقعى که براى نماز مغرب و عشا مىرفتند جوانان هوسباز بر سر راه آنها مىنشستند و با مزاح و سخنان ناروا آنها را اذیت کرده و مزاحم آنان مىشدند، آیهى فوق نازل شد (5)
»جلابیب«جمع جلباب است که اهل تفسیر و لغت براى آن چند معنا ذکر کردهاند:
1- چادر
ابنعباس، صحابى بزرگ پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله) مىگوید:
الرداء الذى یستر من فوق الى اسفل؛ جلباب ردایى است که از سر تا پا را مىپوشاند (6) ردا پوششى است که روى لباس دیگرى مىپوشند و مصداق آن امروزه چادر عربى
و ایرانى است. در تفسیر قرطبى ذیل آیه آمده است:
… و الصحیح انه الثوب الذى یستر جمیع البدن؛ نظر صحیح این است که جلباب لباسى است که همه بدن را مىپوشاند (7)
در تفسیر شریف المیزان، به عنوان اولین معناى جلباب، مىفرماید:
و هو ثوب تشتمل به المرأة فیغطى جمیع بدنها؛ لباسى است که زن آن را در بر مىکند و همهى بدنش را مىپوشاند (8)
در قاموس به عنوان یکى از معانى آمده است:
ما تغطى به ثیابها من فوق کالملحفه…؛ چیزى است که به وسیلهى آن، زن تمام لباسهاى خود را مىپوشاند مثل ملحفه، (چادر مانند(.
فرهنگ فارسى عمید، «چادر زنان» را یکى از معانى جلباب دانسته است.
2- مقنعه بلند و چادر کوتاه
در لسان العرب جلباب چنین معنا شده است:
الجلباب ثوب اوسع من الخمار دون الرداء تغطى به المراة رأسها و صدرها: جلباب لباسى است که از چارقد بزرگتر و از ردا و عبا کوچکتر که زن به وسیلهى آن سر و سینه خود را مىپوشاند.
در قاموس به عنوان معناى دیگر جلباب آمده است:
… القمیص و ثوب واسع للمرأة دون الملحفه…؛ پیراهن و یک لباس گشاد و بزرگ است براى زن که از ملحفه کوچکتر مىباشد.
جلباب بنابراین معنا پوششى است که از چادرهاى متعارف کمى کوچکتر است.
3- روسرى بلند و چارقد و مقنعه کوتاه
در تفسیر قیم المیزان- به عنوان دومین معناى جلباب- آمده است:
… او الخمار الذى تغطى به رأسها و وجهها؛ یا مقنعه، چارقد و روسرى بلندى است که زن سر و صورتش را با آن مىپوشاند (9)
تفسیر مجمع البیان مىگوید:
الجلباب خمار المرأة الذى یغطى رأسها و وجهها اذا اخرجت لحاجة؛ جلباب همان مقنعه و چارقدى است که زن در موقع خروج از منزل به خاطر حاجتى، سر و صورت خود را با آن مىپوشاند.
اما به هنگام تفسیر آیه مىفرماید:
اى قل لهؤلاء فلیسترن موضع الجیب بالجلباب و هو الملائة التى تشتمل بها المرأة؛ یعنى بگو اى پیامبر به زنان مؤمنان که گریبان و موضع سینه خود را با جلباب بپوشانند و آن پوششى است که زن آن را در بر مىکند (مانند چادر) (10)
قاموس- به عنوان معناى سوم- مىگوید:
… او هو الخمار؛ یا جلباب همان مقنعه، چارقد و روسرى بلند است.
ولى صحیح آن است که جلباب غیر از خمار است و اینها در فرهنگ قرآن کریم دو پوشش مستقل مىباشند؛ جلباب پوشش وسیعتر و مرتبهى بالاتر از خمار است؛ که همان چادر و حداقل، شبیه چادر- مقنعه بلند و چادر کوتاه- مىباشد. شاهد بر این مطلب، گذشته از بیان ابنعباس و بعضى از تفاسیر و اهل لغت- که برخى از آنها ذکر شد- در حدیث نبوى (صلى الله علیه و آله) از جلباب و خمار به عنوان دو پوشش مستقل نام برده شده است (11) و هم چنین دربارهى حجاب وجود مبارک حضرت زهرا (علیهاالسلام) هنگام خروج از منزل و رفتن به مسجد جهت دفاع از فدک این گونه نقل شده است:
لاثت خمارها على رأسها و اشتملت بجلبابها؛ مقنعهاش را بر سر کرده و پوشش و چادرى که تمام وجود آن حضرت را پوشانید بر تن کردند (12)
از آن چه گفته شد روشن گشت که منظور از «یدنین«- نزدیک کنند- این است که جلباب را آن چنان به خود نزدیک سازند، که کاملا پوشیده شوند و مظهر عفت، متانت و
حیا گردند و به گونهاى نباشد که جنبهى تشریفاتى داشته و بعضى از اعضا یا لباس و وسایل زینتى نمایان باشد و یا گاهى کنار رود و آنها آشکار گردد.
1) ر. ک: کافى، ج 5، ص 521؛ تفسیر المیزان، ج 15، ص 116.
2) ر. ک: وسائل الشیعه، ج 14، ص 139؛ تفسیر المیزان، ج 15، ص 116؛ تفسیر نمونه، ج 14، ص 440، 435، و….
3) تفسیر مجمع البیان، ج 7 ذیل آیه.
4) احزاب (33) آیه 59.
5) تفسیر القمى، ج 2، ص 196، ذیل آیه.
6) تفسیر کشاف، ج 3، ص 559، ذیل آیه.
7) تفسیر قرطبى، ذیل آیه.
8) تفسیر المیزان، ج 16، ذیل آیه.
9) همان.
10) تفسیر مجمع البیان، ج 8، ذیل آیه.
11) تفسیر مجمع البیان، ج 7، ذیل آیه 60، سوره نور.
12) احتجاج، ج 1، ص 98.