این پیشگویى قرآن، در فرمایش پیامبر (صلى الله علیه و آله) که مرتبط با وحى و متصل با منبع بىنهایت علم الهى مىباشد، به صورت شفافتر آمده است که نشان مىدهد سه دورهى بسیار خطرناک، امت اسلامى را فرامىگیرد؛ به گونهاى که هر دورهاى نسبت به دورهى قبل فجیعتر است، آن جا که مىفرماید:
کیف بکم اذا فسدت نساءکم و فسق شبابکم و لم تأمروا بالمعروف و لم تنهوا عن المنکر؟ فقیل له: و یکون ذلک یا رسول الله؟ فقال: و شر من ذلک، کیف بکم اذا امرتم بالمنکر و نهیتم عن المعروف؟ فقیل له: یا رسول الله و یکون ذلک؟ قال نعم و شر من ذلک، کیف بکم اذا رأیتم المعروف منکرا و المنکر معروفا؟؛ چگونه است شما را آن زمانى که زنان فاسد مىشوند و جوانان شما فاسق مىگردند و حال آن که امر به معروف و نهى از منکر نمىکنید؟ به حضرت گفته شد آیا چنین مىشود یا رسول الله؟ پیامبر فرمودند: بدتر از آن نیز مىشود. چه مىشود شما را زمانى که به کارهاى بد فرمان مىدهید و از کارهاى نیک بازمىدارید؟
باز به حضرت گفته شد: یا رسول الله آیا چنین چیزى مىشود؟! پیامبر اکرم فرمودند: بله، بدتر از آن هم مىشود. چگونه مىشود بر شما آن زمان که نیکىها در نظر شما بد و زشتىها در نظرتان نیک جلوه مىکند؟ (1)
ترتیب این سه مرحلهى بسیار تلخ و ناگوار در فرمایش غیبى پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله) که از فاسد شدن زنان شروع و به منقلب شدن ارزشها و ضد ارزشها ختم مىشود، کاملا طبیعى و منطقى و مرتبط با یکدیگر مىباشد که درخور دقت است، زیرا وقتى زنان بالاخص جوانان آنها در اثر عوامل گوناگون، از جمله فریب الفاظ زیبا و دل پسند و شعارهاى فریبندهى شیاطین، فراموشى مقام با عظمت زن، دورى از فرهنگ غنى قرآن و تربیت ناصحیح خانوادگى، اعتلاى شخصیت خود را در بىحجابى و بدحجابى و خودآرایى و خودنمایى در جامعه و دوست شدن با پسران و امثال این امور پنداشتند- که اولین حرکتهاى فاسدانه و فاسقانه است- و از طرفى فریضهى حیاتى امر به معروف و نهى از منکر از سوى زنان عفیفه و مردان مسلمان در این باره، ترک و فراموش گشت، جوانان که شهوت جنسى آنان بیدار گشته، در اثر جاذبههاى به نمایش گذاشته شدهى زنان تحریک گشته و با طغیان و سرکشى غریزه، به وادى شهوات و ارتباطات نامشروع مىافتند و در نتیجه، زنان فاسد و جوانان فاسق مىگردند.
با ادامهى این حوادث ناگوار در دوره اول، کمکم دورهى دوم فرامىرسد. در اثر ترک امر به معروف و نهى از منکر، فساد زنان و فسق جوانان افزایش و ادامه یافته و همین امر علت تحقق دوره دوم مىشود. در این دوره جرأت بر فساد و فسق افزایش یافته و قبح و زشتى برخى از گناهان به ویژه گناه بزرگ و مستمر بدحجابىها و خودنمایىها و روابط دختران و پسران از بین مىرود؛ به گونهاى که به چنین گناهان و منکراتى امر مىشود و غیرت و عفت و پاکى و حجاب دختران عفیف و پسران غیور مورد نهى و ملامت و تمسخر زنان فاسد و فریب خورده و مردان کم غیرت و یا بىغیرت و ضعیف الایمان قرار مىگیرد، اما این جا آخر کار نیست.
باز در اثر افزایش و ادامه این وضع در دورهى دوم مخصوصا با ترک فریضه امر به معروف و نهى از منکر از سوى خوبان و مسئولان جامعه و سیاه بودن کارنامهى آنها نسبت به این واجب بزرگ الهى، به تدریج دورهى سوم، که معلول دوره دوم و فرزند ناخلف و میوهى تلخ آن است، پدید مىآید.
در این دوره به خاطر بیگانه شدن از فرهنگ ناب اسلام، افزایش گناهان، استمرار فسادها و فسقها و آلودگى و تاریکى دلها، حس تشخیص حق و باطل بسیارى از افراد جامعه به ویژه زنان و دختران فاسد و مردان و جوانان فاسق از بین رفته و دگرگون مىگردد؛ ارزشها در نظر آنها تبدیل به ضد ارزش و ضد ارزشها تبدیل به ارزش مىشود؛ تقوا، حیا، عفاف و حجاب اسلامى زنان که فرمان فطرت و شریعت و طاعت پروردگار عالم اسلت، عیب و ضد ارزش محسوب شده و ولنگارى و بدحجابى و ضعف یا فقدان غیرت و عفت، که ضد ساختار و آفرینش انسان و مخالف دستورهاى الهى است و خشم و غضب خداوند سبحان را برمىافروزد، نیک و ارزش و نشانهى شخصیت و آزادى و روشن فکرى و نظایر این عناوین جذاب شمرده مىشود.
دوستى دختران و پسران مدال افتخار شمرده شده و علامت قهرمانى و نشانهى شجاعت حساب مىشود و دختران و پسران با عفت و حیا که افتخار و قهرمانى خود را با الهام از عقل و وحى، در غلبه بر هوس و شهوت و اطاعت از خداوند متعال و پیروى از ارزشهاى راستین مىدانند و از دوستى با غیر هم صنف خود دورى مىجویند، هدف سلاح سرد و مورد تمسخر ساده لوحان غافل قرار گرفته و افراد امل، بىعرضه، مرتجع و عقب افتاده، ناموفق، غیر متمدن، بىفرهنگ و… معرفى مىکنند، که متأسفانه بعضى از عزیزان جوان و نوجوان پاک و با حیا نیز تحت تأثیر چنین القائات جاهلانه و بىدلیل و منطق قرار گرفته و خود را باختند.
با این که اهل حقیقت هیچ گاه نباید تحت تأثیر القائات شیطانى قرار گیرند و از تمسخر و سرزنش نابخردان ملامت کننده نهراسند؛ (وَ لا یَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ) (2)
چه قدر جاى تعجب و تأسف است که کار بعضى از زنان و مردان و جوانان بدان جا برسد که پاکى و طاعت خداوند متعال نزد آنان جرم و عیب تلقى شده و پاکان و بندگان مطیع الهى مطرود آنان شوند و بىحیایى و مخالفت با خداى مهربان نزد آنها ارزشمند و نشانهى رشد فکرى و فرهنگى و شخصیتى باشد!
1) فروع کافى، ج 5، ص 59.
2) مائده (5) آیه 54.