خداوند انسان ها را به قوه ی عقل و اندیشه مجهز نمود، تا در پرتو بهره گیری دست از آن، حقایق جهان و واقعیت های زندگی را، آن گونه که هست و یا باید باشد، درک نماید.
قرآن کریم با سازگاری کامل با آفرینش انسان، یکی از مهم ترین منابع، ابزار و راه های شناخت و معرفت را عقل سلیم- از چنگال هوس و رذیلت- دانسته و آن را حجت، پیامبر و راهنمای درونی معرفی نموده که در سایه ی تقوا باعث نورانیت، روشن بینی و عاقبت اندیشی می شود و مسیر انسان را در تاریکی ها و دوراهی های زندگی، روشنی می بخشد، از این رو همگان را به تفکر و خردورزی در همه ی مسائل و زمینه ها دعوت کرده و هدف نزول آیات الهی را نیز اندیشیدن بیان نموده است و کسانی را که از این نعمت بزرگ خدادادی- که مرز میان انسان و حیوان است- به صورت شایسته بهره می گیرند، ستایش کرده و افرادی را که از آن استفاده ننمایند، سرزنش می کند.
بنابراین مسلمان واقعی و راستین به پیروی از قرآن کریم، باید با خرد و خردورزی، با واقعیت های زندگی رو به رو شده و با بینش کامل، در راه راست فطرت و شریعت به سوی هدف اعلای حیات یعنی تکامل، حرکت کند تا از پیروان حقیقی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و عترت او (علیهم السلام(محسوب شود. خداوند به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرماید:
»قُلْ هذِهِ سَبیلی أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى بَصیرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنی«؛ ]به مردم] بگو این است راه من که من و هر کس پیروی کرد، با بینایی و بصیرت به سوی خدا دعوت می کنیم. (1)
آیه نشان می دهد پیروان راستین پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) کسانی اند که زندگی شان، عاقلانه و آگاهانه و هدفمند بوده و تنها بر پایه ی بینش و دانایی به سمت کمال مطلق حرکت می کنند و حتی با اعمال و گفتار عاقلانه، دیگران را هم به سوی خداوند متعال دعوت می کنند؛ در غیر این صورت امور باطل و منحرف کننده و شبهه های گمراه گر، باعث سرگشتگی، انحراف و هلاکت افراد می گردند.
بنابراین هر پدیده ی نو و مد تازه، اگر با عقل سلیم و رشد یافته سنجیده شود، حقانیت یا بطلان آن شناخته می شود، چه مستقلاً و یا به کمک وحی؛ چنان که قرآن کریم، در این باره می فرماید:
»یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقاناً وَ یُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظیمِ«؛ ای کسانی که ایمان آورده اید، اگر تقوای الهی پیشه کنید ]و خود را از مخالفت فرمان او حفظ نمایید] برای شما وسیله ای برای جدا ساختن حق از باطل قرار می دهد و گناهانتان را می پوشاند و شما را می آمرزد و خداوند صاحب فضل عظیم است. (2)
این آیه رابطه ی میان تقوا با معرفت و شناخت حق و باطل را بیان می کند، چرا که تقوا و خویشتن داری در برابر ظلمت گناهان و آلودگی رذایل اخلاقی، سرمنشأ الهامات قلبی و
روشن گری های عقلی برای انسان می شود و در نتیجه حق را از باطل، نیک را از بد، دوست را از دشمن و عوامل کمال و سعادت را از عوامل سقوط و شقاوت بازمی شناسد، زیرا در سایه ی تقوا- که از معرفت دینی و عمل صالح به دست می آید- پرده های گناه و هوس، شهوت، خودبینی، حرص، طمع، حسد، محبت های افراطی به همسر، فرزند، جاه، مال، زیور و دیگر رذایل اخلاقی از جلوی دیدگان عقل حق بین و قلب خداجو کنار می رود و دیدن چهره ی حق برای عقل آسان و تابش نور معرفت بر قلب ها آماده می شود و به قول شاعر.
حقیت سرایی است آراسته
هوی و هوس گرد برخاسته
نبینی به هرجا که برخاست گرد
نبیند نظر گرچه بیناست مرد
با این بیان، وارد نظریه ها و استدلال های عقل حق بین در باره ی حقانیت و فضیلت حجاب عفیفانه برای زن و بطلان و رذیلت بی بندوباری، بدحجابی و خودنمایی در جامعه می شویم:
الف) براساس حکم عقل، موجود محبوب و هر گوهر ارزش مند و دوست داشتنی باید از دستبرد بیگانه دور و محفوظ بماند و گرنه از دست می رود یا آسیب می بیند؛ از این رو زن هم که در ظاهر جنس لطیف و در باطن حقیقت شگرفی است، دارای محبوبیت و ارزش والایی است و باید در صدف عفاف و پوشش اسلامی قرار بگیرد، تا عظمت ارزش و محبوبیت او حفظ و از تماس بیگانه و نگاه او در امان باشد.
به بیان دیگر عقل درمی یابد که هر انسانی طبیعتاً تحت تأثیر لطافت ها و زیبایی ها قرار گرفته و جذب آنها می شود و از آن جا که زن از لطافت و زیبایی خاصی برخوردار است، باعث ایجاد هوس و تحریک مردان گردیده و عظمت شخصیتی او مورد غفلت واقع می گردد و این موضوع زمینه را برای جذب غیرمشروع به زن فراهم می آورد و زیان ها و فاجعه های جبران ناپذیری به وجود می آید؛ به همین دلیل باید در پرتو حجاب و پوشش عفیفانه، از تحریک و انحراف غریزه ی جنسی در جامعه جلوگیری شود و این بهترین خدمت به زن و استمرار مقام معشوق بودن او و حفظ شرف و انسانیت مرد و زن است.
خلاصه آن که زن هم چون گل لطیف است که در پرتو حجاب عفیفانه و غیرت مردانه از نگاه ناپاکان و دستبرد نااهلان مصون می ماند.
ب) از دیدگاه عقل، آزادی جسمی و رفتارهای دل خواهانه باید به اندازه ای باشد که به آزادی روحی و معنوی آسیب نرساند و چون لازمه ی آزادی بی قید و شرط و بی بندوباری، اسارت عقل و زندان روح و از میان رفتن استعدادها و توانایی های والای انسانی زن و دیگر افراد جامعه است، عمل درست و حقی نخواهد بود و از آن جا که پوشش کامل و عفاف، زمینه رشد استعدادهای فطری و آسایش و آرامش روحی و روانی و تکامل زن و افراد جامعه را فراهم می کند حق و فضیلت است.
خلاصه آن که، مصلحت استعدادهای عالی و روح ملکوتی زن و افراد جامعه می طلبد که آزادی جسمی و رفتاری و پوشاکی، تحت کنترل قرار گرفته و در جهت خلاف مصالح عالی فرد و جامعه نباشد، تا این که ویژگی روح و شخصیت فرد و افراد اجتماع که پویایی به سوی کمالات است حفظ شده، در نتیجه نشاط و آرامش و اعتلای شخصیت تحقق یابد.
ج) بهترین قانون در نظر عقل و اندیشه، هماهنگی آن با موجودیت انسان و پرورش دهنده ی استعداهای والا و تأمین کننده ی نیازهای واقعی او می باشد و از آن جا که تنها خداوند آگاهی کامل و فراگیر به مخلوقات دارد و انسان شناس و روان شناس بی نظیر و در نتیجه قانون گذار و حاکم مطلق است، قوانین او عالمانه، حکیمانه و براساس ساختار روحی، جسمی و مصالح و مفاسد واقعی انسان تنظیم شده است؛ به همین جهت قانون و حکم الهی عقلا بر هر نظر شخصی، قانونی و پسند اجتماعی ترجیح دارد. لذا حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند:
لولم ینه الله سبحانه عن محارمهِ لوجب أن یجتنبِها العاقِل؛ اگر خداوند سبحان از محرمات نهی نمی کرد، هر آینه بر عاقل و خردمند لازم بود که از آنها دوری کند. (3)
مقدم داشتن نظر غیر الهی، ترجیح بلا مرحج و کاری بدون دلیل و امر جاهلانه و
نابخردانه است که عقلا قبیح و مذموم می باشد. قرآن کریم در همین باره می فرماید:
»أَ فَحُکْمَ الْجاهِلِیَّةِ یَبْغُونَ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُکْماً لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ«؛ آیا حکم جاهلیت را می جویند و چه کسی برای اهل یقین- مؤمنان- بهتر از خداوند حکم و داوری می کند. (4)
امام علی (علیه السلام) نیز می فرماید:
الحکم حکمانِ حکم اللهِ و حکم الجاهلیهِ فمن أخطأ حکم اللهِ حکم بِحکمِ الجاهلیه؛ حکم دو گونه است: حکم خداوند و حکم جاهلیت، پس هر کس حکم خدا را رها کند به حکم جاهلیت تن در داده است. (5)
براساس آیه ی فوق الذکر هر حکم و نظری که بر خلاف حکم و نطر الهی باشد، باطل، جاهلانه و ناشی از پیروی هوی و هوس است و تنها افراد با ایمان و اهل یقین به آیات و دستورهای اویند که اطمینان دارند هیچ حکمی از حکم خداوند بهتر و والاتر نیست و در مقام عمل هم، تنها در برابر حکم و نظر او خاضع و فرمان بردارند، اما افراد بی ایمان و سست ایمان، احکام جاهلی را بر احکام الهی مقدم می دارند که آیه ی فوق در سرزنش چنین افرادی است؛ از این رو مسلمانانی که پاره ای از احکام و قوانین پروردگار جهانیان را رها نموده و از پی قوانین ساخت بشری، به ویژه نظرات واپسگرایانه ی غربی؛ همانند آزادی در لاقیدی، خودآرایی، خودنمایی زنان و فحشا می روند، در مسیر جاهلیت و تاریکی حرکت می کنند.
آیا کسانی که خود را مسلمان می دانند، اما خواست و پسند جامعه را بر خشنودی خداوند مقدم می دارند، مسلمان واقعی و راستین اند؟ در حالی که اسلام به معنای تسلیم در برابر دستورهای الهی بوده و مسلمان یعنی کسی که در برابر مقررات و فرمان های الهی تسلیم و فرمان بردار است و هیچ سخن و رفتاری را برحکم الهی مقدم نمی شمارد. بنابراین رها کردن و بی توجهی به برخی از احکام نورانی و دستورهای حکیمانه
اسلام و پیروی از هوی و هوس، به این بهانه واهی که زمانه چنین اقتضا می کند یا خواست عمومی و پسند جامعه این است، در نظر عقل و وحی، منطقی پوشالی و کودکانه و عملی جاهلانه و حرکت در مسیر تاریکی و جاهلیت قبل از طلوع خورشید اسلام است، نه نشانه ی شخصیت، تمدن، روشنگری و کلاس بالا بودن و نظایر اینها.
کدام عقل سلیم می پذیرد که احکام الهی به انسان شرافت و شخصیت نمی دهد، اما نظریه های باطل و گمراه کننده ی دشمنان اسلام و پسندهای جاهلانه جامعه شخصیت دهنده و نشانه ی روشن فکری و امثال آن است؟با این که صریح سخن خداوند متعال است که می فرماید:
»إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ«؛ به درستی که گرامی ترین و با فضیلت ترین شما نزد خداوند پارساترین شمایند. (6)
مگر این که فردی برخی از قوانین الهی و دینی را حکیمانه و عادلانه نداند! که البته این گونه سخن تنها ناشی از عدم شناخت و درک ساحت قدس الهی است، چرا که همه ی دستورهای پروردگار هستی براساس علم و حکمت و کرامت نامتناهی خداوند است و هدف او، تربیت عالمان کریم و تکامل و سعادت انسان در دنیا و آخرت است.
او واجب الوجود، ذات بی نهایت و کمال مطلق است و هیچ نقص و نیازی در او نیست و از اطاعت و عبادت انسان ها بی نیاز می باشد؛ از این رو هر چه او بدان امر نموده، باعث رشد کرامت و شخصیت انسان، و مایه روشنفکری و خردمندی است و مخالفت و ستیز با آن موجب محرومیت از این مزایا و برکات فراوان دیگر است.
حضرت امام علی (علیه السلام) نیز می فرماید:
کفی بِالمرءِ جهلاً أن یرتکِب ما نهی عنه؛ در نادانی یک انسان همین بس که آن چه از آن نهی شده مرتکب شود. (7)
گذشته از اینها بانوان مسلمانی که فریب الفاظ ظاهرپسند و آراسته را می خورند، باید بدانند که با هتک حریم ارزشی حیا و حجاب به عمق معنای این واژه های فریبنده
نمی رسند و فقط فریب خواهش های نفسانی خود و فریب دهندگان را می خوردند و ارزش و عظمت و منزلت خویش را کاهش می دهند. آیا با گفتن حلوا حلوا دهان شیرین می شود؟!
د) تقلید و پیروی جاهل از عالم یک حکم عقلی است؛ یعنی هنگامی که کسی به مصالح و مفاسد و سود و زیان خویش آگاه نیست، عقل حکم به تقلید و پیروی جاهل از عالم می کند. بر این اساس همه ی انسان ها و موجودات اندیشور باید از دستورهای خداوند عالم و حکیم مطلق اطاعت کنند، که از جمله آنها، لزوم رعایت پوشش کامل و اخلاق و رفتارهای عفیفانه زنان است. او خیر و صلاح آفریدگان را می داند و به آن سمت هدایت می کند. قرآن کریم در این باره می فرماید:
»وَ عَسى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسى أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ«؛ چه بسا چیزی را ناخوش دارید، در حالی که آن برای شما خیر و نیک است و چه بسا چیزی را دوست داشته باشید، و حال آن که آن برای شما شر و بد است و خداوند می داند و شما نمی دانید. (8)
این آیه، پرورش دهنده ی روح تسلیم در انسان های با ایمان و شفابخش کسانی است که در اثر ضعف عقل و شناخت، نیروی تشخیص خود یا جامعه را معیار قضاوت و درستی و نادرستی عمل قرار می دهند. آیه بیان گر آن است که دانش محدود بشری در برابر علم بی نهایت خداوند قابل مقایسه نیست و تنها اوست که به همه ی اسرار و ناشناخته های نظام تکوین و شریعت آگاه است و خیر و شر همه را می داند و می شناسد، اما انسان از آنها بی خبر است.
بنابراین تنها معیار خیر و شر، نظر خداوند است، نه نظر و قانون بشری به ویژه انسان های سطحی نگر، ظاهر بین یا هوس مآب.
هـ) هر عملی که عقلاً قبیح و ناپسند و نقلاً- به حسب آیه قرآن و سخن امام معصوم- حرام باشد، مقدمات و پیش زمینه های آن نیز همین حکم را دارد؛ از این رو انحرافات
جنسی عقلاً و نقلاً زشت و حرام است، چرا که بر خلاف ساختار ابعاد وجودی انسان و مغایر با هدف آفرینش غریزه ی جنسی بوده و عواقب بسیار نامطلوب و ناگوار جسمی، عصبی و روحی دارد، لذا مقدمات اینها از قبیل چشم چرانی، بی حجابی، بدحجابی و نمایش اندام ها، مو ها و زینت های زنانه در برابر نامحرمان، دوستی های غیرمشروع دختران و پسران و نظیر آنها نیز عقلاً و نقلاً زشت و حرام است.
1) یوسف (12(آیه 108.
2) انفال (8(آیه 29.
3) غررالحکم، ج2، ص144.
4) مائده (5(آیه 50.
5) تفسیر نورالثقلین، ج1، ص640، به نقل از اصول کافی.
6) حجرات (49(آیه 13.
7) بحارالانوار، ج78، ص8.
8) بقره (2(آیه 216.