جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

تاریخ شخصی هر فرد

زمان مطالعه: 4 دقیقه

با شناخت از تاریخ زندگی شخصی کودک، می توان آخرین عوامل سازنده ی شخصیت کودک را شناخت.

این تاریخ شخصی، شامل کلیه حوادث و موقعیت های ویژه ای است که او تجربه کرده است. به عنوان مثال کودکی که شاهد فجایع جنگ بوده است و یا در جوی ملال آور حضور داشته و مرگ پدر و مادر خود را دیده است یا پدر و مادرش او را رها کرده اند یا با رفتارهای خشونت آمیزی مواجه شده، کودکی است که بدون توجه به خلق و خوی و هوش، دچار اختلالاتی خواهد بود. این گونه ناهنجاری ها نادر نیستند و تعداد کمی از کودکان از آثار منفی شوک های روانی در امان بوده اند.

اما در کنار حوادث بزرگی که ظاهراً زندگی کودک را دست خوش تغییر می کند(1)، مسایل دیگری نیز وجود دارند که پدر و مادر برای آن ها اهمیت زیادی قایل نمی شوند. همچنین مسایلی وجود دارند که به طور مطلق از طرف والدین احساس نشده، حال آن که برای کودک مسئله ای حاد محسوب

شده است.

همان طور که قبلاً دیدیم، ذهن کودک مانند بزرگسالان عمل نمی کند و به این دلیل نمی توان حدس زد چه چیزهایی در سرش می گذرد.

ابتدا به بیان چند مسئله، از نوع مسایلی که ما به آن اهمیت زیادی نمی دهیم می پردازیم:

– مادری که پسر بچه ی 5 ساله اش را چند لحظه در یک مغازه بزرگ یا در ایستگاه قطار گم می کند.

– پدر و مادر جلو کودک با هم مشاجره می کنند.

– پدر مست به خانه می آید یا با تحکم کودک را وادار به بوسیدن عکس پدر یا مادر خویش که فوت کرده است می کند.

– کودک شاهد یک تصادف بوده یا خود قربانی تصادف می شود.

– کودک را به مدت چند روز نزد شخصی که برایش غریبه است گذاشته، تا از او نگهداری کند.

– برای او داستان های وحشتناکی تعریف می کنند، برای این که او را آرام نگهدارند.

– کودک را به عنوان تنبیه در دستشویی با چراغ خاموش زندانی می کنند.

– او در خانواده ای زندگی می کند که در آن فشار یا کشمکش وجود دارد، او را به پانسیون می گذارند.

– کودک عمل جراحی می شود.

برخی از این گونه مسایل می تواند برای کودک شما اتفاق افتاده باشد. می دانید او چگونه در برابر این مسایل از خودش عکس العمل نشان داده است؟ استنباط او از این واقعه چیست؟ پیوند این تصاویر در ذهن او چگونه است؟

گاهی کودک آنقدر حساس است که تنها تصویر یک فیلم می تواند او را برای ماه ها دچار کابوس کند.

حادثه ای به ظاهر کوچک می تواند برای او تبدیل به حادثه ای غم انگیز(2) شود.

روان شناس ها معتقدند از شیر گرفتن بچه به طور ناگهانی برای او حادثه ی غم انگیز است زیرا بدون این که دلیل آن را بفهمد احساس می کند تنبیه شده و از گرما و محبت مادری محروم گردیده است. همچنین تولد برادر یا خواهر کوچک، می تواند تغییرات عاطفی باور نکردنی در کودک به وجود آورد(3)

یا اگر پدر و مادر پس از عصبانیت فرزندشان که به نوبه ی خود خواسته تلافی کند، دچار حادثه ای شوند، کودک احساس خواهد کرد که او موجب آن حادثه بوده و به خاطر رفتار و آرزوی او این حادثه برای پدر و مادرش اتفاق

افتاده است. یا اگر اتفاقی برای برادرش که مورد حسد اوست رخ دهد. احساس گناه خواهد کرد.

در این شرایط درباره ی شک های عاطفی کودک در رابطه با دنیای جادویی – که اولین دنیای او است – چه می توان اندیشید؟

خیالات او همان قدر و شاید بیشتر از واقعیات اهمیت دارند. مسئله آن است که کودکان برای هر چیز، معنی قایل هستند که برای ما مرموز به نظر می رسد، و درباره ی آن معنی هم توضیح نمی دهند.

کودکان هنگاهی که برای خود داستان های طولانی تعریف می کنند چه می گویند؟ چرا شبها می ترسند؟ چرا شبها دوباره شب ادراری پیدا می کنند؟(4)؟ این دوران خرابکاری وحشیانه و رفتار غیر قابل تحمل برای چیست؟

تمام این عکس العمل ها نمایان گر وجود یک حادثه در زندگی آن ها است که ما قادر نیستیم بگوییم کدام حادثه!؟

آن چه در اینجا اهمیت دارد، دانستن این نکته است که برخی شوک های روانی در زندگی کودک حتی اگر از حافظه ی کودک یا شما محو شده باشد، می تواند باعث بروز اختلالاتی در شیوه ی رفتار کودک شود و حتی سبب عکس العمل های دایمی و غیر طبیعی در او گردد. بر عکس اگر زندگی کودک

بدون درگیری های مهم سپری شود و به دور از هر گونه حادثه غم انگیز و مهمی طی گردد، شخصیت او می تواند تعادلی مطلوب یافته و حتی در برخی شرایط مهم شانس بیاورد. این امر می تواند موجب این باور در او گردد که خوش اقبال است و این احساس به او اجازه خواهد داد از اعتماد به نفس با ارزشی برخوردار شود.

فقط والدین می توانند تمام وجوه قضیه را در نظر بگیرند: اینها عواملی هستند که به شکل گیری شخصیت کودک یاری می رسانند. این ها را نباید همچون عواملی پی در پی در نظر گرفت. باید شبیه به ضربات دست مجسمه ساز، از خمیر، صورت و بدن و… ساخت.

با گذشت زمان شخصیت کودک شما تحول یافته و به کمک تجربیات جدید غنی می گردد.

کودک یک آینده است و این آینده برخی مواقع به واسطه ی توانایی ها و تاریخچه ی زندگی او تعیین می گردد. اما این عرصه بسیار وسیع است. اشتباه است اگر بگوییم همه چیز در کودکی شکل می گیرد. اگر والدین کودک شان را بشناسند، می توانند بسیاری از شرایط نامطلوب را مطلوب گردانیده یا به بهره برداری از نیروهای خفته در کودک بپردازند.

آن ها که به راهنمایی کودک شان در زندگی می اندیشند بایستی به چهار سئوال کلیدی زیر پاسخ دهند:

توانایی های جسمی کودک کدام هستند؟

خلق و خوی کودک چگونه است؟

آیا او باهوش است و چگونه؟

محیط و حوادث چگونه بر او اثر می گذارند؟

متخصصینی که امور کودک را دنبال می کنند، می توانند به این سؤالات به طور جداگانه پاسخ هایی بدهند.

به عنوان مثال، پزشک تعادل جسمانی او را می سنجد و وضع سلامتی اش را بهتر و رشد او را تسهیل می کند. معلم درباره ی هوش و توانایی های تحصیلی او نظر داده، می تواند به تعیین خلق و خوی او بپردازد و یا حوادث شوک آور گذشته ی او را کشف کند. یک متخصص خوب برنامه ریزی تحصیلی، سعی می کند این عوامل را با هم ترکیب و نتیجه گیری های عملی در مورد کودک ارایه دهد.

با این وجود تنها عملکرد پدر و مادر دارای نتایجی واقعاً عمیق است، عملکردی که همه روزه اعمال می شود و در کوچک ترین جزییات زندگی کودک نقش دارد.

وظیفه ی والدین(5) این است که نصایح گوناگون متخصصین را برای راهنمایی کودک به کار بندند.


1) مسایلی که پدر و مادر برای فهم کودک حق دارند به آن ها بیندیشند.

2) درام.

3) چون موجب کم شدن توجه پدر و مادر به کودک قبلی می شود.

4) در صورتی که مدت ها این مسئله رفع شده است.

5) والدینی که بهتر از هر کس فرزند خود را می شناسند.