همان طور که عقاید گوناگون علی رغم میل باطنی ما توسط زبان، زندگی و جامعه، در فکر هر یک از ما نفوذ می کنند، به همان صورت کودک نیز خصوصیات اطرافیان خود را گرفته و شبیه آن ها می گردد. او آن چه را که به نظرش نه تنها طبیعی بلکه لازم است انجام می دهد، چرا که این رفتار را همواره در اطراف خود دیده و تلاش می کند خود را هم ردیف دیگران کند.
کودکانی دیده شده اند که به طور طبیعی و عادی توسط والدینشان اقدام به دزدی مسلحانه می نمایند، بدین ترتیب کودکان در کشاکش تاثیرات گوناگون از جانب خانواده، دوستان، کوچه و خیابان، آشنایان، والدین، تلویزیون و مجلات قرار می گیرند و این تاثیرات آن ها را به نحوی می پروراند که به شیوه ای متفاوت رفتار می کنند. بدین ترتیب والدین بدون آگاهی از این نکات، تنها روش های ساده ی شناخت زندگی را به فرزندان خود می آموزند.
کودکان چه کلماتی به کار می برند؟ چه داستان های خنده داری برای یکدیگر تعریف می کنند؟ چه مجلاتی می خوانند؟ (مجلاتی که بعد از خواندن روی میزها و در دسترس کودک پراکنده اند) چه چیزی را برای دیدن در تلویزیون انتخاب می کنند؟ و بالاخره تاثیری ظریف تر و عمیق تر از همه این که آن ها معمولاً چگونه در مورد همسایه ها، دیگران و در مجموع در رابطه با زندگی، انسان ها و یا زنان و مردان قضاوت می کنند؟ مسلماً آن ها معتقدند و یا لااقل این طور نشان می دهند که این مسئله را باور دارند که: «کودکان
نمی فهمند» و یا این که: «آن ها متوجه نیستند» و یا سرگرم بازی های کودکانه ی خود هستند«.
مطالعات و تحقیقات روانشناسی جدید، این توجیهات ضعیف را نادرست می شمارد. کودک حتی قبل از رسیدن به سنی که قادر به صحبت کردن باشد می فهمد. بدتر این که او آن چه را که می شنود جدی می گیرد و می پذیرد. بدون این که بداند آیا این سخن برای خنده است یا طریقه ای خاص در حرف زدن و یا نوعی شوخی است.
دکتر روبن(1) نمونه ای را بیان می کند که کودک هر بار پدرش به سر کار می رود دچار تشنج می شود زیرا چند سال پیش در حالی که کودک بیش از پنج سال نداشته، پدر در اوج خشم و عصبانیت در برابر همسرش، فریاد زده: «من ترکت می کنم و تو و دخترت از گرسنگی خواهید مرد!» و در حالی که در را با شدت به هم زده از خانه خارج شده است. بعد از دیدن این صحنه، اولین بحران های تشنج این دختر بچه آغاز شده و با بحران های
عصبی مادر بعد از خروج پدر نیز تشدید یافته بود. چند ساعت بعد همه چیز در خانه به حالت اولیه برگشته و پدر نیز بی شک خشم خود را در خارج از خانه فراموش کرده و به منزل بر می گردد، و تنها اضطراب و تزلزل عصبی دختر کوچک که هیچ کس به آن توجهی نکرده، در جای خود باقی مانده بود.
1) Robin.