جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

عقده ی طرد شدگی

زمان مطالعه: 2 دقیقه

بر اساس کارهای ژرمن گواکس(1): احساس کودک را هنگامی که فکر می کند رها شده و یا رها خواهد شد، عقده ی ترک شدگی می نامیم. در نظر بگیرید که زن و شوهر اوقات خود را در خارج از منزل می گذرانند و معمولاً کودک خود را به همسایه ها یا پرستارانی متفاوت می سپارند. یا این که بدون توجه به کودک، در حضور او مشاجره می کنند. از طرف دیگر می دانیم این کودک تشنه ی حمایت است. اگر این وضعیت ها تکرار شوند احساس ترک شدگی در کودک به وجود می آید. گاهی اوقات یک اتفاق ساده نیز می تواند به این مسئله کمک کند، مانند: گم شدن اتفاقی کودک در فروشگاهی بزرگ و یا این که برای معالجه در بیمارستانی گذاشته شود و یا برای رفتن به مرکزی بهداشتی و یا پانسیون از والدین خود دور شود.

در اغلب اوقات مشکل از آنجا به وجود می آید که کودک، خود را در محیط خانوادگی زیادی می داند. این مورد برای کودکانی است که ناخواسته به دنیا

آمده اند. کودکانی که بر سر راه والدین برای رسیدن به اهدافشان ایجاد مانع می کنند، کودکانی که حضور آن ها پدر یا مادرشان را که به ازدواجی مجدد می اندیشد آزار می دهد و یا کودکانی معلول که خانواده از داشتن آن ها خجالت زده است. علی رغم تلاش های قابل توجهی که برای پنهان نمودن این موقعیت ها از کودکان انجام می شود، ولی آن ها با حسی غریزی در می یابند و تمام زمینه ها برای ایجاد عقده ی ترک شدگی فراهم می گردد.

رفتار کودک بر اساس ساختار شخصیتی او متغیر است، اما رفتارهای او همواره آمیخته ای است از آرزوها، علایق، ترس از دست دادن فرد مورد علاقه، جستجوی امنیت، ترس از جدایی و اضطراب. کودک در برابر مراقبت های دقیق، از این که مبادا کار غیر قابل گذشتی را مرتکب شود، نگران است. او تنها به خاطر فردی که دوستش دارد زندگی می کند. او تصمیم ندارد که دامان مادر خود را رها کند و نیاز قابل توجهی به محبت مادر دارد و یا برای جبران این افکار خود را در یک تنهایی مغرورانه محبوس می کند، افرادی را که دوستش دارند امتحان می کند و با این کار، گاهی زندگی سخت و همراه با شکنجه ای برای آنان ایجاد می کند. این احساس طرد شدگی است که اغلب اوقات باعث ایجاد اضطراب و وحشت دوران کودکی می گردد و گاهی ترس از مرگ، ترس از رها شدن و یا نابودی، این وحشت را ایجاد می کند. این مسئله می تواند به عکس العمل های نا امید کننده ی دفاع و یا توقعات بیش از حد نیز منتهی شود و حتی تا مرحله ای پیش رود که کودک آرزوی مرگ خویش را

داشته باشد.

گاهی اوقات کودک در حالی که تعادل یافته، برای رسیدن به نیاز شدید خویش به مورد حمایت واقع شدن، خود را دگرگون می سازد و رفتارهای کودکانه ای از خود بروز می دهد که این رفتارها تا مدت ها نیز ادامه می یابد(2)


1) Germaine Gwex.

2) بازگشت عاطفی.