این عقده مسلماً از عدم موفقیت ناشی می شود. اگر کودکی چندین بار در به تحقق رساندن آن چه که دوست دارد و یا به بیان ساده تر آن چه که اراده کرده شکست بخورد، بیش از پیش نوعی حالت ناتوانی را در خود حس می کند و دایم با خود می گوید: «من قادر نیستم که….» به این علت است که والدینی که از کودک خود توقعات بیش از حد دارند و آن هایی که کودکان خود را وادار به پرش از موانع بزرگ می کنند و یا والدینی که انتظار دارند فرزندشان همیشه در مدرسه جزو بهترین ها باشد، او را به طور مستقیم به سوی عقده ی خود کم بینی سوق می دهند.
اما عقده ی خود کم بینی، در سنی که مورد نظر ماست، اغلب از مقایسه ها ایجاد می شود:
مقایسه با برادر ها و خواهرها، که در عین حال احساس دشمنی را نیز بر می انگیزد.
مقایسه با پدر: «من وقتی به سن تو بودم…» بدین دلیل است که پدر
افسانه ای و ظاهراً کامل، شاید بهترین پدر ممکن نباشد.
مقایسه با دوستان: «ببین پسر عمویت با وجودی که شش ماه از تو کوچک تر است…» و مثال هایی از این قبیل. تقریباً می توان گفت که مقایسه ها همیشه خطرناک هستند و به همین علت است که روش قدیم دبستان های فرانسه، که کاملاً بر روی طبقه بندی و پاداش استوار بود، اگر برای قوی ترها تشویق کننده بود برای بچه های ضعیف تر بسیار سخت و مشقت زا جلوه می کرد، به حدی که آن ها به شکست عادت کرده و احساس خود کم بینی می کردند.
امروزه روش های جدید کار آزادتر و بدون نمره گذاری و یا کار گروهی، دیگر باعث پیدایش عقده ها نمی گردند، شاید بتوان گفت که این روش ها برای بچه های با استعداد، کمتر موثرند و در مورد آن ها باید از روش های دیگر استفاده شود.
کودک باید در محیط زندگی خود احساس خوشبختی کند
حتی اگر سه نیاز اصلی کودک برآورده شده باشند، کودک بدون تضادها حالت تعادل پیدا نخواهد کرد. او باید زندگی در اجتماع را بیاموزد و یاد بگیرد که خواست خود را با قوانین تطبیق داده و تمایلات خود را در برابر تمایلات دیگران محدود نماید. این فراگیری نمی تواند و نباید بدون برخورد و اختلاف باشد. کودک برای رشد و پیشروی به سنین بالا، باید این اختلافات را طی و آن ها را برطرف
سازد در طول این فرایند، بسیار طبیعی است که کودک یکی از والدینش را بر دیگری ترجیح دهد و یا با برادرها و خواهرهای خود بحث کند و یا با تنبیه شدن در بعضی مواقع بفهمد که نباید بعضی کارها را انجام داد.
این حوادث برای او، قسمتی از فراگیری زندگی هستند و بعد ها او این تنبیهات را فراموش می کند. ولی گاهی اوقات نیز ممکن است او نتواند آن ها را برای خود توجیه کند. اختلاف و مشاجرات شدید بدون نتیجه مه به راه حلی نمی رسند می تواند به یک بیماری عصبی منتهی گردد که تنها پزشک قادر به معالجه ی آن است. به همین علت است که باید قبل از این که خیلی دیر شود، کمک کرد تا این اختلافات حل شوند.