همگام با رشد ذهنی، کودک نوعی نیاز ورود به محیط نیز در خود حس می کند:
– ابتدا او می خواهد از بزرگسالان، به ویژه از پدرش که در نظر او قوی ترین موجود است تقلید کند.
– سپس او به تدریج قادر به تشخیص خوب از بد می شود، می فهمد که وظیفه اش چیست؛ یعنی به او دستورهایی داده می شود که باید به آن ها عمل کند و اگر اطاعت نکند تنبیه می گردد.
– بالاخره متوجه احتمال دروغ گفتن به روش های متفاوت می گردد. به ویژه اگر مادرش از جواب دادن به سئوال های جنسی او خودداری کند، او حس می کند که یک دنیای مخفی وجود دارد و برای شناخت آن نوعی احساس علاقه همراه با احساس گناه در خود حس می کند.
در این صورت، کودک خیلی زود متوجه می شود که الزاماتی وجود دارد و در عین حال احساس گرایش نسبت به آن ها را در خود می یابد. می داند که آرزوهای او همیشه با آن چه که وی موظف به انجام آن است مطابقت نمی کند و احساس گناه می کند.
تنبیه، که او در هر قدم با آن مواجه می شود، در مرکز احساس گناه وجود دارد. به همین خاطر است که عده ای از مربیان سعی می کنند از آن به طور کامل صرف نظر کنند. مسئله مهمی که همه به آن واقف نیستند این است که در اغلب موارد تنبیه منطقی به طور قطع ضروری می باشد. معهذا باید یاد آور شد که بعضی از والدین در تهدیدهای خود کاملاً خیالباف هستند و حتی تا حد ناقص کردن، کودک را تهدید می کنند: اگر شستت را بخوری آن را می بریم! و یا حتی تهدید به مرگ می کنند: اگر ساکت نشی از پنجره پرتت می کنم بیرون! و فکر می کنند که فرزندشان شوخی آن ها را می فهمد. اما این طور
نیست. من کودک ده ساله ای را به یاد دارم که با ناامیدی شنا کردن را آموخت، چرا که پدرش او را تهدید کرده بود که اگر عاقل نباشد او را در دریا خواهد انداخت.
اگر هنگام ارتکاب خطاهای کوچک، کودک تنبیه شدیدی شود، عقده ی احساس گناه به وجود می آید. این حس که شاهد چیزهای ممنوعه و غیر عادی است، باعث ایجاد و تشدید احساس گناه می شود. یکی از مواردی که باید والدین به هر قیمتی که شده از آن خود داری کنند این است که اجازه ندهند کودکشان شاهد روابط جنسی باشد. حتی اگر کودک بسیار کوچک هم باشد متوجه می شود که چیزی در تاریکی اتفاق می افتد که او نباید بفهمد و حس می کند که به یک دنیای ممنوعه دست یافته است. احساسات آمیخته با راز، ترس، تنبیه و ممنوعیت می توانند احساس گناه را که ممکن است تا یک بیماری عصبی نیز پیش رود، ایجاد نمایند.
بدون این که به یک چنین درام کودکانه ای برسیم، باید بدانیم که از حدود سه سالگی تا سنی که تمایلات جنسی کودک بروز می نمایند، کودک یک مرحله ی انتقادی را طی می کند: سه سال بعد از زمان از شیر گیری و فراگیری نظافت را، متخصصان و روانشناسان «فالیک«(1) می نامند.
مثلاً پسر موقع حمام خواهر کوچیکش متوجه می شود که همه افراد دارای
یک اندام نرینه نمی باشند. او در منطق کودکانه ی خود، ممکن است تصور کند که این عضو ناپدید شده و این که ممکن است برای خود او هم چنین مسئله ای پیش آید، به ویژه اگر والدین او دچار شرم بوده و از دادن هر نوع توضیحی خودداری کنند. در ذهن او هر چه که ممنوع و مخفی است همراه با ترس از دست دادن این اندام جنسی می باشد. بدین ترتیب خطر ایجاد احساس گناه که گاهی ممکن است با تهدید نیز همراه باشد، می تواند به نوعی احساس فلج کننده نیز تبدیل گردد، مثلاً: «اگر او باز هم به چیزی که آنجاست دست بزند آن را خواهند برید«.
دختری که متوجه این مسئله می گردد گاهی با احساس این که چیزی از دیگران کم دارد، عکس العمل نشان می دهد. او با ناامیدی که حتی ممکن است مسخره نیز به نظر بیاید، در می یابد که اندام جنسی اش رشد نمی کند؛ تعداد دختر بچه هایی که از مادر خود می پرسند که برای آن ها چیزی مشابه آن چه برادرشان دارد بخرند و یا سعی می کنند عاقل باشند تا لیاقت داشتن چنین چیزی را از خود نشان دهند، کم نیست!
اگر کودک متوجه شود که یکی از والدین ماجرایی دارد که سعی می کند از دیگران پنهان کند و یا این که هنگام بلوغ از تمایلات جنسی مانند یک جرم با او صحبت شود، او نیز به نوبه ی خود همان عکس العمل را نشان می دهد. دادن اطلاعات درست جنسی، از شدت این موضوع می کاهد.
اما، از آنجایی که با فهم جنسیت های مختلف، این مسئله ایجاد می گردد،
کمی راجع به مسئله برهنگی صحبت می کنیم.
در عمل، مابین خانواده ها تفاوت و تنوعات زیادی وجود دارد. مثلاً در مورد شرم، حیا و آزادی کم و بیش در طرز لباس پوشیدن والدین و کودکان، تفاوت هایی دیده می شود. اما عادت برهنگی، تغییری در هیچ یک از مسائلی که برای کودک مطرح می شوند، ایجاد نمی کند.
گاهی پیش می آید که پسر یا دختر بچه هایی که از سنین پایین عادت کرده اند والدین خود را تقریباً با لباس های نیمه برهنه ببینند، بدون بروز هیچ نوع کنجکاوی، ناگهان با بعضی جزییات اندام، جذب این مسئله شده و می خواهند آن را از نزدیک ببینند و لمس کنند. بهتر است که والدین برای جلوگیری از بروز نگرانی، در حضور کودکان برهنه نشوند. اما می توان به آن ها آموخت که به محدوده ی والدین خود احترام بگذارند، همان طور که آن ها نیز به محدوده ی کودکان خود احترام می گذارند و این مسئله به هیچ وجه طبیعی جلوه دادن مسایل نیست.
1) Phalique.