همه ی کودکان، حتی بی مهارت ترین آن ها، نقاشی می کنند. آن ها حتی قبل از این که قادر به سخن گفتن باشند خط خطی می کنند. در پنج تا ده سالگی آن ها به بیان ناخود آگاه آن چه که نمی دانند و یا آن چه را که نمی خواهند با کلمات بگویند می پردازند. آن ها شخصیت های خود را در نقاشی هایشان نمایان می سازند. کشف و شناخت شخصیت یک کودک از درون نقاشی هایش بسیار جالب است. حتی دو کودک که مثل هم نقاشی کنند، وجود ندارند. هر کودکی بر حسب روحیه ی خود نقاشی می کند، یکی همواره خطوط دندانه ای و دیگری
اشکال پیچ در پیچ و حلزونی شکل می کشد.
گاهی نیز پیش می آید که یک کودک به طور ناگهانی روش نقاشی خود را تغییر می دهد و این نشانه ی وجود اندیشه ای خاص در او می باشد. همه چیز اعم از خطوط، رنگ ها، قرار گرفتن عناصر و موضوع انتخاب شده، نشان دهنده ی حالات خاص روحی می باشد.
او خانه هایی و یا در واقع خانه اش و دنیای کوچک خود را می کشد، او آدمک هایی را می کشد. خودش را که به طور نا خود آگاه در مرکز دنیا قرار دارد، یا پدر و مادرش را کشیده و بدین گونه روابط عاطفی خود را با آن ها بروز می دهد، چهره ی کودک که توسط او کشیده شده (آن چه که متخصصین آن را «طرح من» می نامند) بیش از همه آشکار کننده ی درون اوست.
کودک خود را همان طور که هست و یا به صورتی ناشناس، جدا و یا وابسته به دنیای خارج، تنها یا همراه عده ای دیگر، اخمو یا دوست داشتنی می کشد، که تمام اینها برای بیننده ی دقیق اطلاعات بسیار با ارزشی است در مجموع اوچهره ی خود را بسیار سریع می کشد، مانند این که او از پیش همه چیز را در مغز خود آماده کرده باشد. لازم به ذکر است که تنها یک متخصص می تواند به طور صحیح نقاشی یک کودک را تعبیر و تفسیر کند. معهذا در اینجا نمونه ای را می آوریم.