برای نوجوانان هزاران شغل ممکن وجود دارد.معذالک حتی اگر والدین نسبت به این مشاغل کاملاً آگاهی داشته باشند، جوان هیچ شناختی از این مشاغل ندارد. مشخص شده که در شهرهای بزرگ، تعداد کمی از بچه ها ذهنیتی راجع به آن چه که پدرشان انجام می دهد دارند، به ویژه اگر شغل پدر تولیدی نباشد. من پسر کوچک پنج ساله ای را به یاد دارم که پدر او کارمند یک وزارتخانه بود. این پسر فکر می کرد که دفتر کار، محیطی پر از قلک های بزرگ است که تا سقف چیده شده اند و پدرش باید هر روز پول خانه را از آنجا بیاورد. بهتر است یک پدر فرزندانش را بعد از سن هفت سالگی برای دیدن محلی که در آن کار می کند، با خود ببرد. این کار به کودکان کمک می کند تا از دنیای جادویی خود بیرون آمده و دنیای جدید خود را در اطراف مشاغل اجتماعی و مشاغلی که بیشتر دوست دارند قرار دهند. این عقیده که آن ها خود حرفه ی خود را انتخاب کنند مبهم و گاهی اشتباه است و با خاطرات فیلم ها و کتاب های خوانده شده ی پر آب و تاب، ایجاد شده است و به علاوه بسیار محدود نیز می باشد.
آن ها نمی توانند به راحتی از مشاغلی که معمولاً در اطراف خود می بینند اطلاعی داشته باشند و بدین دلیل است که مثلاً دختری دوست دارد مهماندار هواپیما یا هنرپیشه ی سینما بشود، بدون این که کوچک ترین اطلاعی راجع به
زندگی واقعی این اشخاص داشته باشد.
خوش بختانه تعداد زیادی از کودکان هنوز در محیط کار والدین خود زندگی می کنند: مانند فرزندان کشاورزان، صنعت گران، کسبه و کودکانی که پدرشان دارای شغل آزاد است و بالاخره فرزندان کارمندانی که محل کار و منزل آن ها در یک جا قرار دارد مانند: ژاندرام ها، ماموران آتش نشانی، کارمندان بعضی وزارتخانه ها، مثل آموزش و پرورش و یا ارتش و خلاصه تمامی افرادی که دارای کارهایی هستند که در نزدیکی محل زندگی آن هاست.
در میان این تاثیرات است که باید دلایل اولین تمایلات شغلی کودک را در سن هفت تا هشت سالگی جستجو کرد. اگر پدر قصاب است ممکن است کودک در رویای نانوا شدن باشد، ولی به هر حال در فکر نوعی شغل تجاری مانند پدر یا اطرافیان خود می باشد.
همچنین گاهی پیش می آید کودک بیان نماید که کارهای بخصوصی را دوست دارد، چرا که از صمیم قلب به کسی که این کار را دارد علاقمند است. نمونه ی بارز آن مربوط به دختر بچه های سنین هشت یا نه سال است که اغلب اوقات می گویند معلم می شوند، چرا که در این سن آن ها معلمان خود را خیلی دوست دارند.
بالاخره ممکن است برای کودکان بین شغلی که دوست دارند و بازی هایی که
ترجیح می دهند رابطه ای وجود داشته باشد. پسر بچه ی کوچک هفت ساله ای می خواهد مامور آتش نشانی شود. اگر از او علت پرسیده شود، خواهد گفت: «برای این که با سرعت تمام و با ایجاد صدای آژیر حرکت کند«.
در عمل سئوال مستقیم از کودک راجع به شغلی که دوست دارد تا سنین ده یا دوازده سالگی گمراه کننده و بی فایده است.