توضیحات اجمالی بخشها:
شناختنامه: پژوهشی جامع در حدود پنج هزار صفحه با 1585 موضوع شامل پنج بخش اصلی با موضوعات «تربیت»، «بارداری و زایمان»، «حقوق نوزاد»، «نوزادی و شیرخوارگی» و «پرسمان»
کتابخانه: متن 40 جلدکتاب و معرفی بیش از 150 اثر برجسته پیرامون نوزاد
نگارخانه: شامل پنجاه جمله تربیتی برگرفته از آیات قرآن، احادیث و کلمات بزرگان با موضوع تربیت و بیستوچهار قطعه فیلم و میزگرد علمی با حضور کارشناسان کشور
حکایت: شامل 20 داستان آموزنده با موضوع تربیت نوزاد
آوا: بیش از 13 ساعت سخنرانی و میزگرد دینی و علمی در قالب بیست و دو فایل صوتی با حضور کارشناسان برجسته مذهبی و پزشکی کشور و صوتِ ده قطعه لالایی زیبا و دلنشین.
جویبر جوان و ذلفا
زمان مطالعه: 6 دقیقه – «چقدر خوب بود زن می گرفتی و خانواده تشکیل می دادی و به این زندگی انفرادی خاتمه می دادی، تا هم حاجت تو به زن برآورده شود و هم آن زن در کار دنیا و آخرت کمک تو باشد.« – «یا رسول الله! نه مال دارم و نه جمال، نه حسب دارم و نه نسب؛ چه کسی به من
زکریای جوان و حق مادر
زمان مطالعه: 3 دقیقه زکریا پسر ابراهیم، با آنکه پدر و مادر و همه فامیلش نصرانی بودند و خود او نیز بر آن دین بود، مدتی بود که در قلب خود تمایلی نسبت به اسلام احساس می کرد؛ وجدان و ضمیرش او را به اسلام می خواند. آخر برخلاف میل پدر و مادر و فامیل، دین اسلام اختیار کرد و به مقررات اسلام گردن
ابن سیابه ی جوان
زمان مطالعه: 2 دقیقه »عبدالرحمن بن سیابه ی کوفی» جوانی نورس بود که پدرش از دنیا رفت. مرگ پدر از یک طرف، فقر و بیکاری از طرف دیگر، روح حساس او را رنج می داد. روزی در خانه نشسته بود که کسی در خانه را زد. یکی از دوستان پدرش بود. به او تسلیت گفت و دلداری داد. سپس پرسید: «آیا از پدرت سرمایه
تقوای ابن سیرین جوان
زمان مطالعه: 2 دقیقه جوانک شاگرد بزاز، بی خبر بود که چه دامی در راهش گسترده شده، او نمی دانست این زن زیبا و متشخص که به بهانه خرید پارچه به مغازه ی آنها رفت و آمد می کند، عاشق دلباخته ی اوست و در قلبش طوفانی از عشق و هوس و تمنا برپاست. یک روز همان زن به در مغازه آمد و دستور
جوان آشفته حال
زمان مطالعه: < 1 دقیقه نماز صبح را رسول اکرم در مسجد با مردم خواند. هوا دیگر روشن شده بود و افراد کاملا تمیز داده می شدند. در این بین، چشم رسول اکرم به جوانی افتاد که حالش غیر عادی به نظر می رسید. سرش آزاد روی تنش نمی ایستاد و دائما به این طرف و آن طرف حرکت می کرد. نگاهی به چهره ی
قوی ترین جوان کیست؟
زمان مطالعه: < 1 دقیقه جوانان مسلمان سرگرم زورآزمایی و مسابقه ی وزنه برداری بودند. سنگ بزرگی آنجا بود که مقیاس قوت و مردانگی جوانان به شمار می رفت و هر کس آن را به قدر توانایی خود حرکت می داد. در این هنگام رسول اکرم رسید و پرسید: »چه می کنید؟« – «داریم زورآزمایی می کنیم. می خواهیم ببینیم کدامیک از ما قویتر و